ملخص الجهاز:
12 برخی اندیشمندان و منتقدان را نظر بر این است که مکتب اگزیستانسیالیسم و به خصوص مکتبی که پیشرو آن را سارتر میدانند تأثیر عمیقی بر ادبیات پس از خود گذاشت.
بنابراین،آنچه در آثار ادبی اگزیستانسیالیستی کییر کهگور،سارتر،کامو و سیمون دوبووار،قالب رمان را برای طرح مسائل مربوط به فلسفه اگزیستانسیالیسم انتخاب میکنند با این شعار در ادبیات که«نشان دادن برای دگرگون کردن است» نشان داده میشوند نه عکسبرداری ساده دنیایی است با همه خوبیها و زشتیهای آن و نه تصویر جهانی است آرمانی آنچنان که باید باشد.
23 اما چرا ادبیات این نویسندگان را«ادبیات پوچگرا»میخوانند؟ پوچی نزد آنان به چه معنایی است و پوچگرایی ایشان ناشی از چیست؟آیا پوچی را بدان معنایی به کار بردهاند که نیچه در آثار خود بیان میکند؟ نیچه،سارتر و پوچگرایی(نیهیلیسم) «نیهیلیسم» (Nihilism) از کلمه لاتین ẓnihilẒ یا «هیچچیز»،میآید که به معنی چیزی است که وجود ندارد.
27نتایجی که سارتر درباره نیهیلیسم به دست آورد،مشابه آن چیزی بود که نیچه اذعان کرده بود،او نیز همانند نیچه با سنن مذهبی-متافیزیکی به مخالفت برخاست،خود ادعای الحاد نمود و ضرورت الحاد را برای همهء بشر اعلام کرد،او نیز نیهیلیسم را به عنوان علاج پیشنهاد کرد،اما با وجود شباهت این اندیشه در هر دو متفکر نحوه آشکار ساختنش در آن دو یکسان نیست.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)ژان پل سارتر اما با ظهور فلسفه اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم این طرز تفکر جای خود را به تفکری متفاوت و حتی مغایر داد.
مکتب به نظر سارتر انسان در نوعی «هیچی»و«لجن»به دنیا پا میگذارد او آزاد است که در این لجن باقی بماند و بنابراین هستی انفعالی، وارفته و رضامندانهای داشته باشد اگزیستانسیالیسم به همراه خود پوچگرایی را به ارمغان میآورد.