ملخص الجهاز:
بازنویسی جمال میر صادقی برای نوشتن داستان باید زحمت کشید،با سهل انگاری و کم کاریها نمیشودموضع داستانی را پرورش داد،بایدشکیبایی داشت که موضوع در وجود آدمبارور شود و جنم و حال و هوایشرا نشان بدهد.
داستان که منتشر میشد،دیگرانکما بیش همان ایرادها را از داستان میگرفتند و دوستمن عصبانی میشد و فکر میکرد حتما دستهایی درکار است که به کار او خرده میگیرند و اصل کار رانمیبینند و به جزئیات میپردازند،غافل از این بود کهدر داستان اصلی و فرعی وجود ندارد،داستان کلی استکه هر جمله و بند و هر بخش آن باید خود به خودکمالش را داشته باشد.
»میبایستجوابش میدادم حال زود است و باید صبر کند تاچرکنویس هفتمی را ببیند:فکر کنم داستانم دفعه هفتمچیز به درد بخوری از کار درآمد»1یکی از تفریحهای من بازنویسی کارهای گذشتهاماست،آثاری که شتاب زده آنها را در مجله یا مجموعهداستانهایم چاپ کردهام و فرصتی به بعضی از آنهانداده بودم که طعم و عطرش را کاملا پیدا کند؛البته اینتفریح خیلی کم دست میدهد و اغلب با چاپ تازهای ازآثار چاپ شدۀ گذشته اتفاق میافتد،آثاری که بهدلیلهایی حروفچینی دوبارهای میطلبد و نیازی برایجرح و تعدیل و اصلاح آن حس میشود.
تجربۀ باز نویسی به من نشان داده که معمولااصلاحها جزئی است و تغییر کلمهای،عبارتی و حداکثرحذف یا افزایش بندی در داستان ایجاد دگرگونیچندانی نمیکند،اما همین تغییرات جزئی گاهی بسیارکار ساز است و تأثیر داستان را دو چندان میکند،گاهینیز پیش آمده که اصلاح از کلمه و جمله و بند میگذرد وکل معنا و ساختار داستان را در بر میگیرد و اثر دچار دگرگونیهای اساس میشود.
با این همه سیر جدیدتالیف منطق در ایران از حیث مرجع نویسی به شیوۀنوین تنها با یک کتاب رشد خود را آغاز کرده است.