ملخص الجهاز:
اما مسأله اینست که آیا مؤلفمحترم مطمئن هستند که همۀ فلاسفه در تحقیقاتفلسفی خود به همان نتیجه میرسند که مؤلف محترمرسیده است؟اگر«فلسفه»موجب شناخت دین حقاست،پس این همه اختلاف عقیده در بین فلاسفه رادربارۀ«دین حقّ»-بلکه دربارۀ اصول دین-چگونهتوجیه میفرمایند؟ -در قسمت سوم،اگر مؤلف محترم«ع رفان»را بهعنوان یک جهانبینی بپذیرند،در آن صورت،این ادّعاکه«جهانبینی عرفانی متوقف بر شناخت قبلی خدایمتعال و شناخت راه صحیح سیر و سلوک است که باید براساس اصول فلسفی اثبات شود»بیمعنیخواهد بود؛زیرا که عرفا،پای استدلال را چوبی میدانند و معتقدندخداوند را نمیتوان با دلال عقلی اثبات کرد،بلکه تنهامیتوان او را شهود کرد و دید.
این پاسخ نیز اولا هیچ دلیلی بر صحت مدعای خود&%03314AMKG033G% در بر ندارد،ثانیا مؤلف محترم فرمودهاند:مقدار احتمالموفقیت در فلسفه هر قدر هم ضعیف باشد چون در«محتمل»-یعنی سعادت بینهایت انسان در جهانابدی است-ضرب میشود،پس ارزش احتمال موفقیتبیشتر از موفقیت در هر راهی است که نتیجۀ آن محدودو متناهی است.
اما سئوال اینست:آیا به نظر مؤلفمحترم،مقدار محتمل یعنی سعادت بینهایت انسان درجهان ابدی،در فلسفه،بیشتر از جهانبینی دینی است؟من گمان نمیکنم مؤلّف محترم چنین اعتقادی داشتهباشند،پس بنابراین،با داشتن جهانبینی دینی،چهنیازی به جهانبینی فلسفی هست؟ 4/3-چگونه میتوان به ارزش فلسفه مطمئن بود،در حالی که دانشمندان زیادی با آن مخالفت کردهاند وحتّی روایاتی نیز در نکوهش آن نقل شده است؟ پاسخ:و با انگیزههای متفاوتی انجام گرفته است ولی مخالفتدانشمندان آگاه و بیغرض مسلمان در واقع به معنایمخالفت با مجموعه اندیشههای فلسفی رایجی بوده کهبعضی از آنها دست کم در نظر ایشان با مبانی اسلامیموافق نبوده است.