ملخص الجهاز:
یادآوری میشود:سالها قبل از تألیف آقای دکتر شمیسا،وقتی گزیدهء اشعار مسعود سعد اثر شادروان دکتر لسان بیرون آمد،آقای دکتر نوبیان در نقدی که بر این گزیده نوشتند دربارهء این بیت و سه واژهء(ظبا،ضبا، ضباع)توضیحی به کمال نگاشتند که احتمالا مؤلف محترم زندانی نای از ان استفاده کرده و بدون اشاره به مأخذ خود،گذاشتهاند.
در کتاب حدائق السحر و طبعا و تبعا د رکتاب زندانی نای این بیت مسعود سعد،به صورت زیر آمده: «ثِقْ بالحُسام فَعَهَدُهُ میمون ابدا و قل لِلنَّصرِ کُن فیکون» لیکن آنچه استاد فروزانفر آوردهاند: «ثِق بالحساب فعَهدُهُ میمون وَ ارکب و قُل للنَّصر کن فیکون»17 17-ص 136،آقای شمیسا مینویسند: «مسعود سعد به سبب شهرت بسیار در شاعری، ظاهرا در زندان در کار شعر و شاعری آزاد بوده است، اشعار دیگران به او میرسیده(لابد در قبال پولی که به دزبان میداده است)و اشعا رخود او از زندان بیرون میرفته است.
افزوده میشود:مسعود سعد در جای دیگری مضمون بیت بالا را به گونهء زیر بیان کرده: موی بر فرق گوییم تیغ است مژه بر دیده گوییم نیش است (ص 755) با توجه به بیت مذکور و دقت در معانی دیگر«تاب خورده(حرارت یافته)»و«آبداده(-آب دیدهء امروزی)»و ارتباط این دو کلمه با هم دیگر،این معنی به ذهن میرسد:«مویها چون زوبینی که حرارت دیده باشد و سخت شده بر گردن و سرم راست ایستاده»دربارهء همین موی کثیف و سخت شدهء خود در قطعهای گفته است: بر تارک و گوش و گردن من گویی نمد تر گران است (ص 822) 30-ص 307،در بارهء بیت: «لعبتانی که ذهن من زادهست لهو را از جمال کاشانی است» نوشتهاند:«کاشان:از شهرهای حسنخیز ماوراء النهر،نزدیک اخسیکت،و هر کجا در شعر فارسی سخن از لعبت کاشانی است مراد آنجاست».