ملخص الجهاز:
بر آدمها و شخصیتها و بر ماهیتهای اطرافخود،برچیزهایی که نقش واقعی خود به عنوانبیجانهای اثرپذیر را انجام میدهند:تشخص پیداکردن اشیاءاین شیوه،همسنگی اشیاء و شخیتها درانجام کنش داستانی به عنوان گونهای تکنیکآشنایی زدایی عمل میکند و براساس این سیاقداستانها پیش میروند و ما هر لحظه در انتظار اینهستیم که چیزهای دم دستمان،میز،چراغ،پنجره و...
4. بر پایه رمزگان هرمنوتیک(و نیز معناشناسانه)ورود شخصیت زن داستان به روایت علاوه بر سویهرویایی و نمادینش به چیزی شبیه خیالبافی راوی(نویسنده)و حتی پروسۀ بر ساختن طرح شخصیت درذهن نویسنده شباهت دارد:«هنوز صورت نداشت»یا«گاهی یک درخت بود گاهی یک خانم...
»از داستان«خال»،به گونهای مشابهدر داستان«بیفصل و نادرخت»تکرار میشود،زمانیکه مردی پنجره چوبی را در شهر حمل میکند:«حالا،وتنها اتاق دنیا بود که میتوانست با پنجرهاش از خیابانهاو کوچهها بگذرد»و این تأکید بر حضور پنجره زمانیپررنگتر میشود که میفهمیم راوی سالهای زیادی دراتاقی زندگی کرده که پنجره نداشته:در زندان.
اگر این موقعیت وگفتگوهای رد و بدل شده در ذهن دو راوی ساخته شدهپس چطور میتوان پذیرفت که هر دو روایت مشابه باشند.