ملخص الجهاز:
سؤال من این است که آیا وجه ایمانی شعر باعث تأویل پذیریو ایجاز میشود؟نزدیک شدن زبان حافظ به زبان وحی را چگونهتفسیر میکنید؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود)نه،اگر شما دقت کنید در اینجا هم نوعی پارادوکس وجوددارد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)آقای آتشی شما میگوئید«کدام شاعری است که نخواهدوالاترین جایگاه را در فرهنگ و هنر زمانهاش داشته باشد،یا نداندکه اگر غیر از این باشد بیهوده وقت و کالا ضایع میکند؟»حالامیخواهم بپرسم آیا در عصر امروز میشود برای یک شاعر جایگاهخدایگانی در نظر گرفت؟یا شاعر را هم باید به تعبیر عدهای کارگرفرهنگی قلمداد کرد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)ببینید،من میدانم آنچه شما میگویید منشأاش از کجاست؟این مسئلهای که الان از نظر فکری در جامعه مدرنیته و به تعبیر دیگردر جامعه پسامدرنیته مطرح میشود و با این عنوان که علم،زندگیانسان را طوری پراکنده و آشفته کرده است که دیگر مثل گذشته،مانمیتوانیم شاعری داشته باشیم که در جامعه مرکزیتی داشته باشد ومحور باشد تا مورد توجه همه قرار بگیرد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)شما چه تعریفی از مضمون و چه تعریفی از مفهوم در شعردارید؟وقتی میگوئید مفهوم کهنه میشود اما مضمون میتواند نوو تازه باشد،یعنی چه؟ مگر نه این است که میگویند شعر حادثهای است که در زباناتفاق میافتد،یا شعر رستاخیز واژههاست،پس نقش زبان چهمیشود؟ همین جا،ابتدا مفهوم و مضمون را از هم متمایز کنیم،چرا که در شعر،ما بیشتر با مضمون سروکار داریم تا مفهوم.
حالامدرنتر تعریف کنیم؛مضمون آن چیزی است که باعث میشودشعر تأویلپذیر باشد،چرا که شما وقتی در شعر شاعر کاملی مثل(به تصویر صفحه مراجعه شود)حافظ،مثل البوت یا پاز نگاه میکنید میبینید به همین شکل است.