ملخص الجهاز:
پذیرفتنی از آن جهت که حیرت گوینده از عبور یک کلاغ که نماد عبورهای دیگر میتواند باشد،در یک فضای غمبار خفقانزده سنگین ناامن،با فضایی تناسب کامل دارد که شاعر در آن فضا زندگی میکند یا با فضایی تناسب دارد که مخاطب در آن نفس میکشد؛اما در مقابل این طرز نگاه که به انحای مختلف در ادبیات معاصر و ادبیات بعد از مشروطه وجود دارد و حتی رگههایی از این رویه اندیشه در ادبیات سنتی پیدا میشود،یک نگاه تازه هنجارشکنانه دلپذیر نیز وجود دارد که نمونه آن در شعر عروج دیده میشود؛یعنی میتوان در میان این همه درد و ویرانی4چشماندازی از آن دست که در شعر عروج توصیف شده،دید؛اما ابهام دلپذیری که در شعر هست،به سبب قابلیت و ظرفیت آن،به ویژه با طرح داستانی و موجزش،شعر را در سطح گستردهتری از مخاطبان،قابل انتشار میسازد.
بخش دوم را از همین منظر،میتوان به سه فراز تقسیم کرد: 1-از بیشه تا ستیغ،او رفت بیهراس مصمّم،از راه سهمناک خم اندر خم 2-پر مار و خار و خنجر خارا سنگ 3-و آن گام صعب باز پسین را نیز/برداشت از ستیغ،تا ماه سبز تاب دلآویز،تا شاهد عزیز در شماره یک واژه مصمم قافیه است.
اگر بخواهیم اجزای شعر را مبتنی بر درنگها و تکیههای زبانی(ضربه آهنگ)، تقسیم کنیم،به این نتیجه میرسیم: هنگام/جلوه/مهتاب/ بر قله/بلند/ دیدی/دلا/چگونه رها کرد/ هم خواب را/ هم بیشه را/ پلنگ/ از بیشه/تا ستیغ/ او رفت/بیهراس/مصمّم/ از راه/سهمناک/خم اندر خم/ پر مار/خار و/خنجر/خاراسنگ/ و آن گام/صعب/باز پسین را نیز/ برداشت از ستیغ/ تا ماه/سبز تاب/دلآویز/ تا شاهد عزیز/ راه درشتناک/بلا خیز/عشق را/ آن عاشق/شگرف/چه مردانه/در نوشت/ در کوره راههای/خطربار/تار/شب/ گفتی/مگر/شهاب/شتابندهای/گذشت/ از خویشتن تهی/ وز یار لب به لب/ چنانکه دیده میشود،هر بخشی از شعر شامل چند پاره است: بخش اول شامل شش پاره،دوم هشت پاره و سوم شش پاره.