ملخص الجهاز:
"مفهومسازی خانوادهها و اختلال AD/HD چارچوب آسیبشناسی روانی تحولی پیشبینی میکند که ویژگیهای AD/HD ،عوامل خطرساز و حمایتی نظیر عوامل خانوادگی و زیستشناختی چگونه بر سیر و تحول این اختلال تأثیر میگذارد(هیشاو20،1994؛کازدین21و خانوادههای کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی(قسمت اول) مروری بر پژوهشهای انجام شده و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی کاگان22،1994؛راتر و سروف،2000).
ویژگیهای کودک و خانواده باهم عمل میکنند، همانگونه که خلق بیتوجه و تکانشی نوزادان مشکلاتی را برای والدین در درک و حساسیت به نوزادان مؤثر است،این امکان نیز وجود دارد که در محیطهای خانوادگی حساس و پاسخگو-که عوامل حمایتی به شمار می آیند-رشد خودگردانی کودک تسهیل شود و در نتیجه حتی کودکانی که آمادگی زیستی برای AD/HD دارند ممکن است نشانههای اختلال آنها ضعیف شود و یا خاتمه یابد.
اگرچه AD/HD با کارآیی خانواده ارتباط داشت(مادران دارای کودکان AD/HD از تنبیه بیشتری استفاده میکردند و پدران نیز نسبت به والدین کودکان بدون مشکل سهلگیرتر بودند)اما تفاوتهای بین گروههای همبود و AD/HD به تنهایی معنادار نبود.
این یافتهها،نتایج پژوهش جکوب ویتز و سروف(1997)را تأیید میکند،در تضاد با این یافتهها،واکسچلاک و هانس(1999)در پیگیری 10 ساله از کودکان آمریکایی-آفریقاییهای در معرض خطر بالا،به این نتیجه دست یافتند که عدم پاسخگویی مادر در تعاملات مادر-نوزاد،حتی پس از کنترل عوامل خطرساز خانوادگی زیستی شناختی و فرزندپروری، ODD و CD بعدی کودکان را پیشبینی میکند و نه AD/HD پیگیری 13 ساله گروهی از کودکان پیشدبستانی که مادرانشان آنها را دارای مشکل تشخیص داده بودند،نشان داد که آشفتگیها و ناملایمات خانواده(نظیر طبقهی اجتماعی،افسردگی مادر و استرس فرزندپروری)و رفتارهای منفی مادر در 3سالگی، به جز در چند مورد و مستقل از نشانهشناسی اولیه کودک، تداوم نشانههای بیشفعالی و پرخاشگری کودکان را پیشبینی میکند."