خلاصة:
کنایه و مثل دو مقوله زبانی- ادبی مجزا و متفاوت و با تعاریف و کارکردهای جداگانه هستند، اما همواره بسیاری از کنایه ها در کتاب های مربوط به ضرب المثل و ذیل امثال فارسی درج و ثبت شده اند و پژوهندگان، مثل نگاران و فرهنگ نگاران، جز معدودی، در آثار خود این دو را در هم آمیخته و به تفاوت های این دو، هیچ اشاره ای نکرده اند.
این مقاله می کوشد به استناد منابع موجود، به رغم دشواری تفکیک این دو، با ملاک های مشخص و عملی تفاوت های کنایه و مثل را نشان دهد.
ابتدا پس از طرح و بحث موضوع و ذکر پیشینه تحقیق، دو حوزه کنایه و مثل را تعریف و ویژگی ها و انواع هر یک را تبیین می کنیم تا کار مقایسه شباهت و اختلاف های این دو به آسانی صورت پذیرد، سپس تفاوت ها و شباهت های کنایه و مثل را مشروح و با ذکر مثال های کافی در چندین حوزه چون ایجاز، تشبیه، استعاره، اندرزگونگی، آهنگ، جنبه تجربی، دلیل آوری، مورد و مضرب، محور جانشینی و دو وجهی بودن بررسی می کنیم. در پایان نمونه هایی از کنایات نزدیک به مثل و امثال کنایه مانند را با ملاک های عرضه شده، از هم تمایز می دهیم.
تا کنون جز اشاراتی پراکنده، به طور مستقل، به موضوع این مقاله پرداخته نشده و این مقاله می تواند در حوزه های مثل شناسی و مثل نگاری در ادبیات عامه و بلاغت و بیان در ادبیات رسمی کاربرد پیدا کند.
ملخص الجهاز:
» (شمیسا، 1370: 235) پس کنایه هم مثل ایهام دو رو دارد که مقصود گوینده روی دوم و دور است؛ مثلا: «آب در هاون کوبیدن» یعنی کار بیهوده که معنی ملزوم مراد است و معنی لازم آن روشن است «کوبیدن مقداری آب در هاون» که الفاظ آن «آب»، «هاون»، «کوبیدن» حقیقی هستند: اما قرینهای نیست که نشان دهد واقعا مقصود کوبیدن آب در هاون باشد، ذهن پس از اندکی اندیشه درمییابد که آب کوبیدنی نیست پس حقیقت ندارد.
ضمنا میتوان کسی را حقیقتا تصور کرد که گردنش پهن باشد و این موضوع منافاتی با حقیقت ندارد «اما اگر قرینهای در کلام موجود باشد که اراده اصل معنی را منع نماید آن را «مجاز لغوی» مینامند نه کنایه، مثل اینکه میگویند: «دریایی در مسجد دیدم» و از لفظ «دریا» شخص عالم را اراده میکنند و لفظ «در مسجد» قرینهای است که اراده نمودن معنی اصلی دریا را منع میکند؛ زیرا گنجیدن دریا، در مسجد محال است، پس لفظ «دریا» در مثال مذکور مجاز لغوی است نه کنایه (بهمنیار، 1381: 21).
2. کنایه اغلب شکل مصدری دارد که قابل جمله شدن است مثل: «موی دماغ کسی شدن» که میتوان گفت: «فلانی موی دماغ من شده است» اما مثلها جملههایی هستند که میتوان آنها را به مصدر تبدیل کرد.
این سه واژه مجاز است، اما استعاره نیست: به عبارتی کنایهها جنبه تشبیهی و استعاری ندارند، اما امثال جنبه تشبیهی و استعاری دارند؛ مثلا «بچه مکتبی»، «مادر وهب»، «جن بو داده» چون در آغاز آنها مثل و مانند وجود دارد یا میتوان آورد جنبه تشبیهی پیدا میکند پس مثل است نه کنایه.