ملخص الجهاز:
"»21ابن عربی نیز به تأثیر وجودی کلمۀ الهی در عالم اشاره میکند،و با استناد به دو آیه از قرآن،کلام وقول را به عنوان دو صفت برای خداوند ذکر میکند،با این تفاوت که قول،آن سخن خداست کهمخاطبش معدوم است،ولی کلام خدا موجود را مورد خطاب قرار میدهد نه معدوم را:{/انما قولنالشیء اذا اردناه ان نقول له کن فیکون/}(نحل،40)اما در مورد کلام مسئلۀ سخن گفتن خداوند باموسی را شاهد میگیرد:{/و کلم الله موسی تکلیما/}(نساء،164).
آنگاه ابن عربی به اختلاف نظر اشاعره و معتزله در مورد ماهیت کلام خدااشاره میکند و میگوید:از دیدگاه معتزله متکلم کسی است که کلام را خلق میکند و جمادات ونباتات که اهل تکلم نیستند خود کلام اللهاند و میافزاید که چون کلام خدا همان علم اوست واز طرف دیگر علم خدا عین ذات اوست،لذا اگر کلام خدا همان ذات او نباشد،لازم میآید کهچیزی زاید بر ذات بر او باشد درحالیکه،هرچه ذاتا متکلم نباشد میتواند تکلم کند و میتواندنکند،و در مورد خدا جایز نیست گفته شود که قادر به تکلم است.
ابن عربی در مورد تأویل ناروایی که اهلتفکر در مورد احادیث به کار میگیرند،میگوید:وقتی که صاحب مکاشفی از مکاشفۀ خود دربارۀحقتعالی سخن بگوید،اهل تفکر وی را تکفیر میکنند،و هرگاه برای رهایی از این تکفیر بهحدیثی صحیح از رسول اکرم(ص)استفاده کند،شخص معترض پس از اندکی تأمل میگوید:اگرواقعا پیامبر(ص)چنین فرموده باشد،سخن وی تأویلی دارد که با آن میتوان مسئله را توجیهکرد،و اگر به چنین تأویل پی نمیبرد،از پذیرش اصل حدیث امتناع میکند."