خلاصة:
ابن سینا و توماس آکوئینی دو فیلسوف بر جسته مسلمان و مسیحی از موثر ترین فیلسوفان الهی در قرون وسطی و پس از آن بوده اند .توماس از طریق آشنایی با فلسفه مشائی به وسیله تفسیر های ابن رشد و بویژه ابن سینا از فلسفه ارسطو، به تاسیس یک نظام فلسفی مسیحی اقدام نمود. او از ابن سینا بهره های فراوان برده است هرچند تحت تاثیرنقدهای غزالی بر فلسفه، گاهی به مخالفت با ابن سینا ونقد نظرات وی پرداخته است .یکی از موارد اختلاف بین توماس و ابن سینا و شاید مهمترین مساله اختلافی بین متکلمان و فلاسفه، مسئله حدوث و قدم جهان است. در پژوهش حاضر دیدگاه های ابن سینا و توماس مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده است که به لحاظ فلسفی، ایرادات متکلمان و توماس برابن سینا نا تمام است و توماس به شبهاتی که ابن سینا درباره حدوث عالم دارد پاسخ قانع کننده ای ارائه نکرده است.
ملخص الجهاز:
"وجود جهان، امکانی محض است پس اگر برای صدورش مرجحی نیست باید در همان حالت امکان بماند و اگر مرجحی هست چه کسی آن مرجح را ایجاد کرده است و چرا جلوتر حادث نشده است؟ غزالی پس از تقریر سخن فیلسوفان میگوید چه اشکالی لازم میآید اگر بگوییم جهان با ارادة قدیم خداوند در زمان معینی که مقتضی وجودش بوده، خلق شده است و فاعل هستی، وجود را جلوتر از وقت معین اراده نکرده است، برای این عقیده چه مانع و محالی لازم میآید؟ (غزالی: 1994، 45.
غزالی در پاسخ اشکال دیگر فلاسفه، گفته است که جهان، همواره ممکن الحدوث است پس هر زمانی میتواند متعلق ایجاد باشد، در اینجا نیز به اشکال پاسخ نداده است، اشکال این است که چه چیزی باعث شده که ممکن الوجود در زمان خاصی حادث شود؟ مگر خداوند قبلا قادر بر خلق آن نبوده است یا نخواسته آن را خلق کند؟ اگر خداوند ارادة خلق آن را نداشته و سپس پیدا کرده است، این، مستلزم ارادة حادث و تجدد حال در ذات خداوند است و اگر اراده ازلی بوده ولی تعلق به زمان خاصی پیدا کرده است پس نیاز به مرجحی دارد و چون مرجحی بیرون از ذات خداوند وجود ندارد پس یا باید جهان از ازل از علت تامه صادر شده باشد و یا اصلا صادر نشود.
اشکال توماس به دلیل دیگر ابن سینا -که گفته بود اگر خداوند از ازل جهان را اداره کرده باشد نباید خلقت جهان رابه تأخیر بیندازد چون موجب تغییر و انفعال در ذات خداوند میشود- این است که فاعل مختار (خداوند) نه تنها صورت وماهیت اشیاء بلکه مکان و زمان و سایر شرایط تحقق آنان را از ازل اراده کرده است وچون رابطه خدا وجهان یکجانبه است، تفکیک بین اراده ازلی وتحقق مخلوق، مستلزم هیچ تغییری درخداوند نمی باشدS."