ملخص الجهاز:
"به این ترتیب در تعیین نوع چارچوب نظری برای طرح فرضیه،مطالعه سه زمینه ضرورت مییابد که عبارتند از:تبیین الگوهای اعمال قدرت و تحمیل اراده،شناسائی اجتماعی نیروهای حاکم بر عرصه قانونگذاری پس از انقلاب و عملکرد قوه مجریه دولتی(با تأکید بر وجه آموزش و پرورش)به منظور اعمال قدرت جهت طبیعی جلوه دادن تبعیض جنسی در حوزه فعالیتهای اجتماعی به مثابه بخشی از فرایند جامعهپذیری سیاسی.
به این ترتیب تحقیق حاضر همچنان که قبلا اشارت رفت،به منظور تبیین شیوه اعمال قدرت نیروهای اجتماعی حاکم بر عرصه قانونذاری پ ساز انقلاب در جامعه قعلی ایران بر کنترل شکاف جنسی از طریق طبیعی جلوه دادن تبعیض جنسی در حوزه فعالیتهای اجتماعی به عنوان بخشی از فرایند جامعهپذیری سیاسی؛به مدل مدارهای قدرت استوارت کلیگ متمسک شده است.
شیوه جمعآوری دادهها و ابزار گردآوری اطلاعات تحلیل تاریخی تحقیق حاضر تلاش دارد تا توضیح دهد که اولا نیروها و گروههای حاضر در صحنه انقلاب اسلامی سال 1375 کدامها بودهاند و ثانیان چگونه روحانیان چونان نقطه تلافی خواستهای این نیروها به شما آمده و ثالثا این گروه نخبه چه روح مردسالارانهای را در قانون اساسی جامعه ایران پس از انقلاب دمیدهاند؟در این میان آنچه از این مطالعه کتابخانهای دنبال خواهد شد این نکته است که چگونه نگرش مردسالارانه به واسطه روحانیان حاکم بر حیطه قانونگذاری پس از انقلاب وارد قانون اساسی شده و به علاوه چگونه این قانون با محتوائی مردسالارانه در عرصه عملکرد آموزشی قوه مجریه جنبه مصوبهای و آئیننامهای به خود گرفته و وارد محتوای جامعهپذیری سیاسی با هدف ایزولهسازی شکاف جنسی شده است."