ملخص الجهاز:
"به جز شما چه کسانی به عنوان محافظ شهید اشرفی همراه شما بودند؟ تا حدود یک سال کسی نبود و بنده محافظ شخصیاش بودم و یک نفر از بچههای سپاه به اسم آقای سعید صادقی هم راننده بود،آن موقع،یک پیکان داشتیم و حاج آقا با آن وسیله در مراسم شرکت میکردند و به نماز جمعه میرفتند.
برخورد ایشان در کوچه و خیابان با مردم چگونه بود؟ قبل از اینکه برای اقامه نماز جماعت عازم مسجد بشویم،ایشان اول به روحانیت محل سرکشی میکرد، یعنی این پیرمرد که هشتاد و چند سال سن داشت، قبل از نماز جمعه میگفت که این هفته به مثلا منزل آقای نجومی یا حاج آقا آخوند برویم،به آنها سرکشی میکردیم و بعد از آنجا با مردم راه میافتادیم.
زمانی که آیت الله صدوقی شهید شدند، امام دستور فرموده بودند که منزل آقای اشرفی باید عوض شود،من شنیدهام منزلش به گونهای است که حفاظت شدید نمیشود؛که چند نفر از برادرهای سپاه به کرمانشاه آمدند.
من،وقتی محافظ حاج آقا محمد شدم، یک هفته بعدش حاج آقا شهید شد،ولی با رئیس شهربانی صحبت کرده بود که درست است که ایشان محافظ حاج آقا محمد است،ولی من اگر زمانی به مسافرت بروم،ایشان را با خودم میبرم،که رئیس شهربانی گفته بودند حاج آقا،او در خدمت شماست، ولی متأسفانه یک هفته نشد که آقای اشرفی شهید شدند و کار به آنجا نرسید."