ملخص الجهاز:
"پس آن عکس معروف که شما در آن در سمت راست شهید قرار دارید و فرزندشان دکتر محمد اشرفی کمی عقبتر از ایشان،در چهارراه اجاق کرمانشاه برداشته شده است؟ بله و بعد از آن حاج آقا را تا جبهه همراهی کردیم و ایشان از سر پل ذهاب،قصرشیرین و گیلانغرب، بازدید کردند و به سنگرهای رزمندگان سر زدند.
نزدیکترین محافظ به شهید شما بودید؟ البته بچههای شهربانی هم زحمت خودشان در حفاظت از منزل ایشان را میکشیدند،ولی ما بچههای سپاه،به شهید نزدیکتر بودیم،مثلا خود من شخصا محافظت از جان حاج آقا را بر عهده داشتم که نمیتوان آشنایی قبلی خودم و پدرم را در این مهم بیتأثیر دانست.
در نخستین روزهایی که شما به منزل آیت الله اشرفی راه یافتید و محافظت از ایشان را بر عهده گرفتید،چه احساسی داشتید؟باتوجه به اینکه با حاج آقا آشنایی قبلی داشتید و پشتسر ایشان نماز خوانده بودید و حالا ارتباطتان نزدیکتر شده بود.
ایشان فن عکاسی را بلد بود و همیشه در نماز جمعهها،در جبهه،در ترددهای شهر و آقای اشرفی اصفهانی همیشه در تشییع جنازهها شرکت میکردند،یکبار ما سفری داشتیم به گیلانغرب،چون چند تن از رزمندهها شهید شده بودند و تشییع جنازه این شهدا بود.
این را هم بگویم که آقای اشرفی اصفهانی همیشه در تشییع جنازهها شرکت میکردند،یکبار ما سفری داشتیم به گیلانغرب،چون چند تن از رزمندهها شهید شده بودند و تشییع جنازه این شهدا بود.
نزاع خیلی شدید بود مثلا در حد درگیری دو طائفه؟ بله،اصلا در حد قتلعام،دو تا ایل باهم درگیر شده بودند و اینها آمدند خدمت حاج آقا و گفتند اگر شما میانجیگری کنید،این مسأله حل خواهد شد،و الحمد الله حل هم شد."