ملخص الجهاز:
"ازآنجاکه معرفی یک کتاب خارجی الزاما زمینه آشنایی با مطالعه کتاب را برای خواننده فارسیزبان فراهم نمیکند، در این معرفی میکوشیم چکیدهای از مباحث کتاب را ارائه دهیم: فصل اول کتاب که به چگونگی شکلگیری سبک پارهپارهنویسی در آثار پینتر اختصاص دارد،نقش عواملی مثل مذهب،نژاد،محیط فرهنگی و نیز تاثیر درامنویسانی مثل ایبسن و بکت را در شکلگیری شیوه پارهپارهنویسی پینتر به تفکیک بررسی میکند.
فصل سوم کتاب به تشریح تکنیکهای پارهپارهنویسی در آثار پینتر اختصاص دارد: انتخاب صفحه قابدار،تاکید بر استفاده از پرده که فاصله بین صحنه و تماشاگران را مادی میسازد،بهکارگیری فضای کنج،و به طورکلی،تقسیم فضایی صحنه از تکنیکهایی است که در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد.
درادامه،نویسنده شرح میدهد که پینتر استفاده از«تکرار»و«همکناری»را که قادر به خرد کردن گفتمان خطی هستند بر استفاده از «استعاره»و«کنایه»ترجیح میدهد:او با تکهتکه کردن یک شمایل یا کنار هم قرار دادن چند کردن یک شمایل یا کنار هم قرار دادن چند شمایل تاثیرات قطع را به وجود میآورد و در توضیح اضافه میکند که تکرارها چیزهایی بیش از آرایه ساده هستند و اگر پینتر از استعارهها و کنایهها چشم میپوشد و تکرارها را ترجیح میدهد به این دلیل است که آنها از نظر زبانی حس ملال را بهتر منتقل میکنند،مانع از پیش رفتن دیالوگ میشوند و بر بیهودگی هر نوع رابطه بین پرسوناژها تاکید میکنند.
با اینکه کتاب حاوی نکات بسیار ارزشمندی خصوصا درخصوص ویژگیهای نگارش پارهپاره و تکنیکهای نوشتاری آن است،اما شاید به دلیل اشراف نسبت به تئاتر پینتر،نویسنده ضرورتی ندیده است که با بیان ادله،نمونه و مثال اثر خویش را حجیمتر سازد و به این ترتیب متاسفانه اغلب مباحث در رابطه با پینتر تبدیل به احکامی قطعیشده و این احساس را در خواننده برمیانگیزد که نویسنده از روی برخی جنبههای موضوع سرسری و عجولانه گذشته است."