ملخص الجهاز:
شریف با دیدن آدمهای مبارزی چون«آقا مرتضی»،که آشنایی مختصری با او دارد و همچنین داییهای خود که مدام جنگ و دعوای سیاسی دارند،با مبارزه آشنا میشود و گاه از زبان پدر،حقیقت زندگی پدر بزرگ خود،«داوریشه»را که اسیر ظلم ارباب گشته،میشوند و همۀ کینهها و بغضها را در دل نگاه میدارد.
جریان مبارزهای که از میان کارگران آغاز میشود ریشه در نسلهای گذشته دارد که همیشه مردم فقیر و سطح پایین جامعه را با خود همراه میکند و اینها همان شخصیتهایی هستند که در گوشه و کنار رمان،زندگیشان را میخوانیم.
فقر و کمبود بهداشت،موجب بیماریهای انگلی پوستی،کچلی،تراکم و تبهای مختلف و مرگومیر میشود مشاهدات راوی از زندگی افرادی چون زبیده خانم که پول خرید کبریت ندارد و هر شب پسرش باید چند بار تا سر گذر بدود و آتش بیاورد و همین دویدنها موجب بیماری و مرگ او میشود، مشاهدۀ سرنوشت بمانعلی و خاله چشمه که قربانی خرافات شده است،شنیدن حرفهای پدر و عمو الفت دربارۀ قهرمانان ملّی و اربابان ستمگر،زندگی خود راوی که با فقر و خرافات و باورهای به ظاهر مذهبی عجین شده است،فریادهای نصی کچل و برادرش هنگام کندن زفت سرشان،دیدن سرمایهدارانی که از راههای غیر معمول، با کلاهبرداری پولدار شدهاند و به خاطر موقعیت خوبشان خود را از همه جدا میدانند،همۀ انها موضوعاتی است که درونمایۀ داستان را به تصویر میکشد و قلمرویی میشود برای جولان دادن دونمایه.
افراد تشکیل دهندۀ جامعه و عملکردشان را به تصویر میکشد گرچه او سعی میکند تنها ناظر باشد و از خود چیزی نگوید اما نگاهش به افراد فقیر و مظلوم،جانبدارانه است و موفق میشود حسّ توهم و نفرت خواننده را نسبت به این دو گروه برنگیزد.