خلاصة:
در شمارهء 16(پیاپی 130-مرداد 1387)«کتاب ماه ادبیات» مقالهای با عنوان مقالهای با عنوان«نگاهی به فرهنگ بازیافتههای ادبی از متون پیشین»به قلم آقای دکتر هادی اکبرزاده منتشر شد.در پی آن،مطلب حاضر در پاسخ به آن مقاله و نقد کتاب«فرهنگ بازیافتههای ادبی از متون پیشین»آقای دکتر اشرفزاده به«کتاب ماه ادبیات»رسید که عینا درج میشود.
ملخص الجهاز:
«روایتی در آفرینش گربه نقل کردهاند بدینگونه:ثم شکوا (ای اهل السفینه نوح)الفاره فقال الفویسقه تفسد علینا طعامنا و شرابنا و متاعنا فاوحی اللّه تعالی الی الاسد فعطس فخرجت الهرّه منه فتخبّأت الفاره منها،حیاه الحیوان،طبع مصر،مطبعه السعاده،ج 1،ص 71» فروزانفر،کلیات شمس،ج 7،273 چرخ به هر سان که هست زادهء شمشیر تست گربه بههرحال هست عطسهء شیر عرین خاقانی،533 زادهء طبع منند اینها که خصمان منند آری آری گربه هست از عطسهء شیر ژیان خاقانی،823 همچو گربه عطسهء شیری بدم از ابتدا بس شدم زیر و زبر کو گربه در انبان نهاد کلیات شمس،ج 2،ب 9687 و در فرهنگ تلمیحات(چاپ 7831،ص 785)ذیل توضیح 51 نوح نوشتهاند: و در مجمل التواریخ و القصص(ص 581)آمده است: «و دو جانور زیادت آمد گربه و خوک در سفینه،که از موش و پلیدیهای سرگین ستوه شدند و نوح دست بر روی شیر فرود آورد، گربه از بینی وی اندر افتاد و از موش برستند و دست به روی فیل فرود آورد خوک همچنان از بینی وی بیفتاد و این هر دو جانور عظیم مانند به شیر و فیلاند و پیش از طوفان نبودند» حال عینا به مقالهء دوست عزیز آقای اکبرزاده و مثالهای دستچین شدهء ایشان از کتاب وزین موردنظرشان مراجعه میکنیم که برای از بین نرفتن این مطالب کهن ارزشمند،برای اولین بار؟!...