خلاصة:
در این مقاله ابتدا وظایف،خصوصیات و رویکردهای مهم مدیران ارشد اطلاعات و دانش لز منظر کارشناسان و محققین این مباحث مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
سپس حیطههای کاری این دو حوزه با یکدیگر مقایسه شده است.در ادامه نظرات و دلایل موافقان و مخالفان ادغام و یا تفکیک مسئولیتهای مدیران ارشد اطلاعات و مدیران ارشد دانش در ساختارهای سازمانی بیان گردیده است.
ملخص الجهاز:
"پا پیدایش چنین منصب جدیدی سوالات زیادی در اذهان رهبران دیگر سازمانها ایجاد شده است که: مدیران ارشد دانش چه توانمندیها و شایستگیهایی نیاز دارند؟ آیا وظایف آن با مدیران ارشد اطلاعات متفاوت است و اصولا تفاوت مدیران ارشد دانش با مدیران ارشد اطلاعات در چیست؟ مدیر ارشد دانش و مدیر ارشد اطلاعات چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند و آیا شرح وظایف این دو میتواند به یک نفر تفویض شود؟ اگر فردی به عنوان مدیر ارشد سازمان بخواهد فردی را به این مقام منصوب کند چگونه باید عمل کند؟ مدیر ارشد اطلاعات و دانش چه نوع حمایتهایی را نیاز دارند؟ چنانچه سازمانی بدون شفاف شدن پاسح این سوالات قصد پیادهسازی مدیریت دانش را داشته باشد نه تنها مفهوم مدیریت دانش را درک نکرده و پیادهسازی مدیریت دانش برای چنین سازمانی اثربخشی مطلوبی به ارمغان نمیآورد بلکه هزینهها و فعالیتهای صورت گرفته در خصوص نحوه بهرهگیری بهینه از امکانات،ابزارها و اطلاعات فراهم شده بمنظور تولید دانش را بیاثر خواهد کرد.
استدلالی که این دسته از افراد دارند این است که از آنجاییکه دانش از اطلاعات منتج میشود و به عبارت دیگر دانش زاییده اطلاعات پردازش شده است درنتیجه این دو باید در یک مجموعه دیده شوند و مدیر ارشد برای این دو حوزه یکنفر تعریف شود که با فراگیری مهارتهای مورد نیاز در این دو حوزه صلاحیت راهبری این پست را بدست آورده باشد تا جمعآوری؛ سازماندهی و مدیریت اطلاعات و دانش را به صورت یکپارچه و با هدف پشتیبانی از خط مشی و راهبرد سازمان ارائه نماید[12] از طرف دیگر گروه دیگری بر این امر توافق دارند که مدیر ارشد دانش نباید همان مدیر ارشد اطلاعات باشد و دلیل آنرا اینطور ذکر میکنند که این مقام دانشی به فرد با درک عمیق از دانش و یادگیری نیاز دارد نه صرفا یک کارمند فنی که هر از چندگاهی چند اصطلاح دانشی را فراگیرد و قادر به انچام گفتگو و اختلاطهای سازمانی باشد[9]."