ملخص الجهاز:
"هنگامی که به روزمرگی میاندیشیم،سؤالهایی به ذهن متبادر میشود؛در آغاز اینکه به راستی روزمرگی چیست؟آیا روزمرگی از جایگاهی برخوردار است که مورد تفکر و تامل فلاسفه قرار گیرد؟آیا روزمرگی این شانیت را دارد که مورد تفلسف فلاسفه قرار گیرد؟آیا تفکر و غور در روزمرگی،نگاهی نو برای انسان به دنبال دارد؟آیا روزمرگی در ذات خود پوچی و بیهودگی است؟اگر پاسخ مثبت باشد آیا تفلسف در باب روزمرگی،به معنای در ورطه بیهودگی رفتن است؟آیا روزمرگی امری مذموم است،آنچنانکه انسان را باید از آن بر حذر داشت؟آیا روزمرگی از انسان جداییپذیر است؟آیا روزمرگی به مثابه یک خطر برای انسان تلقی میشود؟آیا روزمرگی....
از نظر هایدگر،فیلسوف گذشته روزمرگی دازاین را نشناختهاند یا از نظر دور کردهاند،در حالی که فیلسوف از نظر وی،پیش از هر چیز انسان است و خود در متن زندگی هر روزه ایام را سپری میکند اما گویی شایسته خود نمیبیند که به این روزمرگی بازگردد و آن را مورد تامل و بحث قرار دهد.
این پتانسیل در انسان وجود دارد که با دیگران زندگی کند اما همچون آنان نیندیشد،انتخاب نکند و اخلاق و آداب آنها را نپذیرد،چنانکه هایدگر در «هستی و زمان»بیان میکند که«اگزیستانس اصیل و حقیقی چیزی نیست که در سطح روزمرگی شناور باشد.
در مطالعات فرهنگی نیز صحبت از براندازی نیست و برنامه و نظریهای برانداز در اندیشه متفکران این رویکرد وجود ندارد؛آنها تنها میخواهند با اندیشه خود در فضاهای گفتمانهای مسلط شیاهایی ایجاد کنند تا تنفس را برای فرهنگ نادیده انگاشته شده جامعه باز کند."