ملخص الجهاز:
"درست است که بازی را بازیگر انجام میدهد اما این کار مستلزم ارتباطی صمیمانه و آشکار با تماشاگر است-و نه پنهان،پشت دوربین،لباس، طراحی صحنه یا گریم-در رویاروی تماشاگر و به گونهای«بجای او».
البته گاه پیش میآید که بازیگر صحنهای را تنها در خطوط کلی آن بازی کند تا بتواند سازمان صحنه و عناصر حرکتی همبازیهایش را وارسی کند،ولی حتی در این مواقع نیز باید ضمن سنجش خود در برابر آنها،حرکات را به دقت دنبال کند تا به انگیزههایشان دست یابد.
در اینجا قانون نه تنها حضور اجباری بازیگر در محل کار بلکه آمادگی بدنی او برای آفرینش است.
دستمایهء آفرینشگر نباید مانع کار او باشد و از آنجا که دستمایه بازیگر بدن اوست،باید آنرا چنان بپرورد که رام و نرمشپذیر بوده و واکنش آن نسبت به حرکات فیزیکی انفعالی باشد،چنان که گویی در لحظهء آفرینش وجود ندارد.
قصد این است که چیزهای زیادی از او بگیرند،و چیزهائی را از او دور کنند که معمولا بسیار وابسته به آنهاست: مقاومت او،خودداری او،تمایل او برای پنهان شدن پشت ماسکها،حضور نیمه کاره،موانعی که بدن او در راه کار خلاق ایجاد میکند، عادات و حتی«حسن سلوک»متداول او.
10 قبل از اینکه بازیگر به«بازی تام»دست یابد باید شرایطی را احراز کند که برخی از آنها چنان ظریف و ناملموسند که عملا نمیتوان آنها را با کلمات وصف کرد و تنها در جریان کاربست عمل سادگی خود را باز مییابند.
اگر بازیگر استعدادهای خلاق خود را،حتی در خارج تئاتر،بیهوده مصرف کند،و چنانکه قبلا گفتیم،آنرا لکهدار کرده و به ویژه با استفادهء تصادفی و مشکوک آنها را به بن بست بکشاند و همچنین وقتی که بازی خلاق با پیشبینی قبلی دستآویز ارتقاء شغلی شود،بازی تام ناممکن است."