ملخص الجهاز:
"بعضی از دوستان ما در عرصهی موسیقی،مکتب را با شیوه اشتباه میگیرند و بعضی دیگر بر این باور هستند که مکتب باید مکتوب باشد که به نظر نگارنده، هردوی آنها دست است چراکه مکتب در اینجا به معنی اکول موسیقی بوده و شیوه،امضای هنرمند است که میتواند درهر مکتبی تغییر کند.
». 3 در زمانهای مختلف تقسیمبندیهای متفاوتی در زمینهی مکاتب آوازی مشاهده میشود که به اختصار به ذکر چند مورد از آنها میپردازیم: اسکندربیک ترکمان،مولف کتاب تاریخی«عالمآرای عباسی»در ترجمهی احوال«حافظ مظفر قمی» خوانندهی معروف عهد صفویه مینویسد:«قرارداد خاطرههاست که خوانندگی نزد اهل خراسان و گویندگی(منظور دوبیتیخوانی و تصنیفخوانی) مخصوص اهل عراق است و حافظ(مظفر قمی) اگرچه از اهل عراق(عجم)بود اما به روش خراسان خوانندگی میکرد و الحق در این شیوه طاق بود».
مکتب اصفهان در آوازخوانی بر هفت اصل زیر استوار است: 1-انتخاب شعر 2-تلفیق شعر و موسیقی 3حابداع و تنوع ملودی 4-ادوات و تنوع تحریر 5-جملهبندی 6-همسازی و همنوایی با خواننده 7-ابداع و خلاقیت انتخاب شعر:«لازم است آوازخوان برای ارایهی اواز خوب و مناسب اشعار زیادی را در خاطر داشته باشد.
». 10 در شیوهی آوازخوانی اقبال آذر میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1-اوجخوانی و ردیفخوانی 2-بداههخوانی در چهارچوب ردیف 3-تقسیم زمانبندی تحریرها به انتهای شعر،عدماستفاده از تحریر در وسط مصرع و در نتیجه طولانی و پرتحریر بودن انتهای شعر 4-سرعت بالای تحریر در پایان،باید به این نکته اشاره کرد که اگر مکتب را بهعنوان یک متد قابل آموزش و انتقال بدانیم-جدای از تعریفی که در ابتدای این نوشتار آمده-در بسیاری از موارد نامگذاری مکتب برای شیوههای رایج خوانندگی در ایران چندان مناسب به نظر نمیرسد."