ملخص الجهاز:
"بازتاب واقعیتهای تقدیس شده از دورههای جنگ جهانی اول و دوم تا درگیری و مبارزات استقلالطلبانه بسیاری از کشورهای امریکای لاتین و افریقایی و انعکاس این تجربههای بشری در هنر و ادبیات جهانی،گویاترین سند برای تأکید بر نقش مسئولانهء هنرمندان در چنین دورانی است،چرا که هر جنگ با پایانش پایان نمیپذیرد و با توجه به پایان رسیدن صدای شلیک و انفجار،تبلیغات اجتماعی،اقتصادی، فرهنگی و روانی آن تا سالها بعد ادامه مییابد و با اینکه دوران صلح آغاز گشته،ولی آثار دوران جنگ،نه تنها بر اقتصاد و منابع مالی،بر روح و ذهن نسلهای آینده نیز میتواند نفوذ کند و حتی بر جهانبینی و دیدگاه کلی انسانها نسبت به زندگی تأثیرگذار شود،همانگونه که جریان نویسندگان ابزرد1در نیمه دوم قرن بیستم در اروپا تا حد زیادی با تأثیر گرفتن از شرایط بحرانی و فضای جنگ جهانی دوم شکل گرفت.
نویسنده بر این باور است که مسائلی همچون نبودن سیاست فرهنگی واحد و برنامهریزی مشخص،پراکندگی در حوزهء مدیریت فرهنگی و هنری،نامشخص بودن بودجهء لازم و نداشتن امکانات ضروری برای اجرای عمومی آثار هنرمندان حرفهای در طول سال،و نارسایی در اطلاعرسانی کافی برای عموم و به ویژه،مبهم بودن تعاریف، خط مرزها و نهایتا نداشتن یک چشمانداز و هدف کلی و برنامهریزیهای درازمدت در جهت هرچه ملیتر کردن این حرکت فرهنگی،همه و همه را میتوان با رجوع به سند سیاست فرهنگی کشور که در سال 1731 در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و به تصویب رسیده است و با رعایت مواد تصویب شده در بخش اهداف سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی(به ویژه بند 2 و 5) (به تصویر صفحه مراجعه شود) تا حد زیادی به حل این مشکلات،مخصوصا در حوزهء تنوع رویه و نبودن هماهنگی فرهنگی بین نهادها و متولیان گوناگون این شاخه از هنر پرداخت و در نتیجه با یک بازنگری و تجدیدنظر همهجانبه در تبیین اهداف این جریان هنری،به راهکارهایی تازه دست یافت."