ملخص الجهاز:
"نمیتواند از آن سود ببرد اما جهانبینی چندقطبی،(سیاه-سپید-خاکستری)که بر اساس دانشهای روانشناس،جامعهشناسی و ادبیات سیاسی معاصر پدید آمده است،با این نگاه مغایرت دارد؛اما اینجا پرسشی در ذهن نگارنده نقش میبندد و آن اینکه،چرا علی نصیریان به نمایشهای سنتی ایرانی گرایش دارد؟آیا او براساس جهانبینی دوقطبی به تماشای جهان پیرامون میپردازد؟یا اینکه طوطیوار و از سر عادت به سیر آفاق و انفس میپردازد؟ کدام گزینه پیرامون علی نصیریان صادق است؟جواب به این پرسش را زمانی درمییابیم که به تحلیل نمایشنامه«بازی سلطان و سیاه» بپردازیم.
به همین علت نمایش بسیاری از عناصر شادیآور نمایشهای تخت حوضی را در قرائت نوین خود از دست داده است؟اما آیا ضرورتی دارد تا با رویکرد روشنفکرانه به نمایشهای تخت حوضی نگریست؟آیا تلخی رنجهای انسانی با این ژانر شادیآور قرابت دارد؟ درونمایه نمایش«بازی سلطان و سیاه» چنین است.
اینه که علاقهای ندارم به کسی صدمه بزنم برعکس شما که تا تقیبهتوقی میشه آدما رو از دم تیغ میگذرونین» (نمایشنامهبازی سلطان و سیاه؛ص 28) نمایشنامهنویس که خود به این بیگانگی واقف است گامی تعمدا ریتم اثر خود را متوقف میکند و با طراحی یک اتراکسیون میکوشد از خشونت نمایش بکاهد اما حضور اتراکسیون باعث تنش در ساختار اثر نمیشود زیرا که اتراکسیون جزئی از ساختار نمایش تخت حوضی به شمار میآید.
الف)نابرابری (به تصویر صفحه مراجعه شود)برابری: (equality) نکته:داریوش آشوری پیرامون اصل برابری مینویسد:«برابری: (equality) :اصلی است حقوقی و سیاسی که به موجب آن در همهء امور اجتماعی باید با همه یکسان رفتار شود» (دانشنامه سیاسی؛داریوش آشوری،ص 06) و این واژه را در تضاد با فاشیسم (fascism) و نازیسم (Nazism) به کار میبرد."