ملخص الجهاز:
"انوشیروان مقاصد سوء و افسونگریهای مزدک و مزدکیان را نزد پدرش قباد فاش کرد و بدروغ تظاهر به پیروی از آن(مذهب)بنمود و ویرا فریب داد و روزی را تعیین کرد که در برابر مزدکیان رسما و علنا بکیش آنها درآید دعوتنامهای برای مزدکیان فرستاده شد که در ضیافت باشکوهی که شاهزاده در یکی از باغهای سلطنتی ترتیب خواهد داد شرکت کنند و بمجرد آنکه مزدکیان وارد باغ میشدند سربازان که در کمین بودند با شمشیرهای آخته آنها را میکشتند و بخاک و خون میغلطاندند و آنها را طوری دفن میکردند که پاهایشان از خاک بیرون بود،چون همه را بدینسان نابود ساختند انوشیروان مزدک را که بطور خصوصی بار داده بود دعوت کرد که قبل از انقضاء جشن در باغ باوی گردش کند و میوههای باغ را ببیند و چون وارد باغ شدند شاهزاده پاهای مزدکیان را که از خاک بیرون بود نشان داد و گفت این میوههائیست که عقاید سوء تو ببار آورده است آنگاه دستور داد مزدک را گرفته دست و پایش را بستند و در گودالی زنده بگور نمودند،مجازات هولناک دیگری که در ادوار گذشته رواج داشت زنده در آتش افکندن بود، این مجازات از زمانهای خیلی دور رواج داشته و در اسطورهها و روایات و احادیث از آن فراوان یاد شده است و شاید رواج این مجازت در آن دورن بیش از سایر مجازاتها برای این بوده که انسانهای قدیم آتش را مظهر پاکی تصور میکردند و معتقد بودند که آتش پاککنندهترین چیزی است که در جهان خاکی وجود دارد و بهمین جهت اصرار داشتند که مجرمین را در آتش بسوزانند و دنیا را از وجود ناپاک آنان پاک کنند درستترین روایتی که در مورد این مجازات داریم مربوط به مجازات ابراهیم خلیل است."