خلاصة:
پندار بیاساس و فراگیر فال بد (تطیر) سابقهای طولانی دارد. معتقدان به این
خرافه، بسیاری از اشیا، حیوانات، افراد و حتی انبیای الهی را به فال بد میگرفتند.
قرآن به مواردی از تطیر مخالفان انبیای الهی اشاره میکند و در برخورد با این
عقاید، حقیقت را روشن میکند. از دیدگاه قرآن، فال بد هر کسی از خود اوست و
پیشامدهای ناگوار زندگی انسانها، در واقع بازتاب گناهان آنهاست. قرآن از تطیر مذمت
کرده و منشأ آن را نادانی بشر میداند.
در روایات نیز به تطیر اشارههایی شده است. از دیدگاه معصومان (ع)، فال بد،
بیاساس و در ردیف شرک و کفر است و فقط از جنبة روانی میتواند مؤثر باشد. میزان
تأثیر آن به پذیرش هر فردی بستگی دارد، علاج آن بیاعتنایی، توکل و ولایت ائمه (ع)
است و کسی که نمیتواند بیاعتنا باشد، برای آرامش نفسانی و مقابله با خطورهای قلبی
دعا کند و قرآن بخواند.
ملخص الجهاز:
"اینان که به گفتة بعضی از مفسران، یهود (زمخشری، 1/538)، به گفتة بعضی دیگر، منافق (فخر رازی، 4/145؛ ابن عاشور، 4/129)، یا هر دو (دمشقی، 6/507) و یا مؤمنان ضعیف الایمان بودند (طباطبایی، 5/8)؛ هرگاه به پیروزی و غنیمت میرسیدند (طبرسی، 3/121؛ فخر رازی،، 4/145، دمشقی، 6/507) و نیکیها و حسنات از قبیل زندگانی آسوده و حاصلخیزی (زمخشری، 1/538) به دست میآوردند میگفتند از طرف خداست ولی هنگامی که شکستی دامنگیر آنها میشد، یا در میدان جنگ آسیبی میدیدند (طبرسی، 3/121؛ فخر رازی، 4/145؛ دمشقی، 6/507) و یا به بلایی چون قحطی و تنگ دستی مبتلا میشدند (زمخشری، 3/121؛ طبرسی، 3/121؛ قرطبی، 5/183) به پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت میدادند و از آن جایی که در این مورد قرآن با صراحت کلمة تطیر به کار نبرده است دو احتمال وجود دارد: یا حوادث را به ضعف رأی و سوء تدبیر پیامبر گرامی اسلام (ص) (طباطبایی، 5/8؛ طبرسی، 3/121) و عدم کفایت نقشههای نظامی او (مکارم شیرازی، 4/20) نسبت میدادند و یا از شومی وجود وی میدانستند (طبرسی، 3/121؛ قرطبی، 5/183؛ دمشقی، 3/507) مفسرانی که گوینده این گفتار را یهود میدانند، گفتهاند یهودیان معتقد بودند که خداوند با آنها جز به عزت و کرامت برخورد نخواهد کرد و علت این که حوادث ناخوشایندی برای آنها اتفاق میافتد، در اصل، برای آزار مسلمانان است که به تبع آن یهود نیز دچار آن میشود (ابن عاشور، 4/130)."