خلاصة:
غزلی که شرح آن از نظر میگذرد،از غزلهای نابی است که در آن،حافظ حالت درونی خود را در جایجای ابیات به قالب عبارت ریخته است.در واقع میتوان گفت که در این غزل،شاعر با خود سخن گفته و شاید گفتوگوهای تنهایی اوست.اینگونه غزلها در دیوان حافظ بسیار انگشت شمارند.به نظر میرسد شاعر بسیاری از واژهها را در همهء غزلها،بویژه در غزلهای ناب خود،بارها و بارها به بررسی گرفته و همچون مجسمهسازی استاد،در پیکر غزل بارها تجدید نظر کرده و واژههایی را پاک نموده و واژهای دیگر جانشین آن ساخته،تا بار معنایی رساتر و عالیتر را با آن واژه به خوانندهاش القا کند و بتواند حالات عاطفی و روانی خود را بیان نماید.
ملخص الجهاز:
نیز میتوانست برای پرسشهای او پاسخ لازم داشته باشد(زرین کوب،9431:54)،و گاهی که از خواندن آن خسته میشد،دفتر اشعار خویش به دست میگرفت و دامن صحرا را جایی برای اندیشیدن و یا شعر گفتن مناسب میدانست،بویژه که اگر فصل بهار و دمیدن گلها و شکوفهها بود،با طبع ظریف او مناسب بود، بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر چه وقت مدرسه و بحث کشف کشّافست؟ شاعر با این همه دانش و آگاهی از قرآن و حدیث و فلسفه و کلام که اندوخته بود،در غزلهایی که برای شناساندن شخصیت خود پرداخته و در آن غزلهای آسمانی با خویشتن خویش سخن گفته،یا خود را در لابهلای ابیات رقم زده،و به تعبیر دیگر،با خود به نجوا پرداخته،و یا با هستی مطلق احساس اتّحاد و یگانگی کرده،چون هستی مطلق زیباست که« ان اللّه جمیل و یحّب الجمال »(فروزانفر،1631:24)،واژههای ابیات را چگونه برگزیده که بیان کنندهء حالت معنوی او بوده باشد؟و شاید توان گفت که بارها ابیات غزل را از نظر گذرانده و واژههایی را که از بیان حالت درونی وی ناتوان بودهاند، پاک کرده و از فضای ذهن خود واژههای دیگر را انتخاب کرده و جانشین آن واژهءپیش ساخته،تا بار معنایی رساتر را همراه داشته باشد.
حافظ در جای دیگر بدان اشاره دارد که: گر من از سرزنش مدّعیان اندیشم شیوهء مستی و رندی نرود از پیشم با این مقدّمات،میتوان معنی بیت را از نظر گذراند که:در همهء مراتب طلب،کسی چون من،آشفتهحال و حیرتزده و سرگردان نیست که بتواند آیینهء دل را جز محبوب حقیقی،از همهء قیودات و تعلّقات و علاقه ها بزداید،و زهد و علم ظاهری را که سبب فخر و تکّبر و نخوت است،با سیر در مسیر راه حق از خود دور کند و خود را در این مقصد چنان پاک از هر گونه حجاب نماید که تنها معشوق حقیقی را در نظر داشته باشد.