ملخص الجهاز:
موضوع داستانها،که راوی اوّل شخص آنها را روایت میکند، جنگ تحمیلی است و البته از دیدگاه نویسندهای که جنگ را در کودکی شاهد بوده و در جبهههای نبرد حضور نیافته است،ولی سالها بعد،همه جا این پدیده را حس کرده و ارتباطی عمیق با مفاهیم و شخصیت های واقعی آن پدیده یافته است.
روایت جنگ با زبانی شاعرانه در اوّلین داستان مجموعه،زبان شاعرانهای به خدمت گرفته شده است که با دیگر داستانهای کتاب متفاوت است و نویسنده تعمّدا این زبان را انتخاب کرده است.
این داستان جواب سؤالی است که شاید براین خیلیها مطرح شده باشد؛اینکه آیا میشود با زبانی شاعرانه جنگ را روایت کرد؟ داستان«بالای سر آبها»تجربهای است در پاسخ به این سؤال.
«بالای سر آبها» بهعنوان اولین داستان این مجموعه،پاسخ سؤال ما را به درستی میدهد؛میشود از ظرفیتهای زبانی شاعرانه برای روایت جنگ استفاده کرد و به درون آدمها نفوذ پیدا کرد و داستان نوشت،به شرطی که سایر عناصر داستانی،منطبق با این زبان باشند و منطق داستانی،تحت تأثیر زبان شاعرانه متزلزل نشود؛بهشرطی که این زبان تعمدّا و با بینش داستانی،از طرف نویسنده انتخاب شده باشد، نه اینکه مثل بسیاری از داستانها،نویسنده تحت تأثیر یک فضای حسّی و به صورت یک زبان غالب در تمام آثارش از آن استفاده کند .
در نظر اوّل، راوی،شخصیت اصلی است و رخداد اصلی،شهادت دوستان همولایتی اوست؛امّا داستان روی دیگری نیز دارد که آن را از سایر داستانهای که تا به حال به جنگ پرداختهاند،متمایز میکند.
اینکه بازماندگان هنگامی که پدیده جنگ را برای دیگران باز تعریف میکنند،آیا خود نیز به تعریف خود پایبند هستند یا نه،نیز بعد دیگری است که با این داستان مطرح میشود.