خلاصة:
تعاملاتی که علم اقتصاد با دیگر علوم داشته،به طور معمول شکلگیری شاخههای جدیدی از این علم را به ارمغان آورده است.برای نمونه،تعامل علم اقتصاد با ریاضیات و آمار در اوایل قرن گذشته،شاخههای نوینی از علم اقتصاد،یعنی اقتصاد ریاضی و اقتصادسنجی را سامان داده است.اکنون از تعامل علم اقتصاد و شاخهای از روانشناسی،یعنی علوم شناختی مبتنی بر اعصاب،زمینه شکلگیری شاخهای دیگر از علم اقتصاد فراهم شده است.از این شاخه با عنوان اقتصاد مبتنی بر ارگان عصبی یاد میشود.این مقاله درصدد است که با معرفی این شاخه نوین اقتصادی،ادبیات داخلی را در این زمینه گسترش دهد و در تبیین چالشهای اقتصادی پیشروی بشر،گامی به پیش گذاشته شود و به تبع آن،تجویزهای سیاستی مناسبتری نسبت به گذشته در دسترس انسان قرار گیرد. از سوی دیگر،علم اقتصاد مبتنی بر ارگان عصبی میتواند بر نوع برداشت دین و اقتصاد نیز مؤثر باشد.این علم ادعا دارد که درصدد تغییرات عمده در ادارک اقتصاد کلاسیک از انتخاب و عقلانیت میباشد؛به همین خاطر،میتواند برای تأیید آنچه که دین دراینباره مطرح مینماید،در نظر گرفته شود.تأکیدی که این شاخه از علم اقتصاد درباره جایگاه باورها در بنیادهای خرد تصمیمگیری فرد دارد،میتواند تأیید مناسبی براین گفتار باشد.
ملخص الجهاز:
"(financing affecting investment) رونالد کوز در مقاله مشهور خود با عنوان«ماهیت بنگاه»به پاسخ دو پرسش مهم در اینباره پرداخته است:چرا بنگاه وجود دارد؟اندازه معین برای بنگاه چقدر است؟1 اقتصاد مبتنی بر ارگان عصبی درصدد است که با پرداختن به مطالبی دربارهء مغز،نگرش دیگری به این جعبه سیاه داشته و دراینباره به بینشهای جدیدی برسد.
برای بسیاری از تقلیلگرایان،این مباحث با پرسشهای علم اقتصاد،ارتباط مستقیم نداشته و انحراف از آن محسوب میشود؛اما برخی دیگر،علم اقتصاد مبتنی بر ارگان عصبی را داری اهمیت میدانستند؛ درباره اعتبار بسیاری از قضایایی که به عنوان مرکز نظریه اقتصادی در نظر گرفته میشود،چالشهایی مطرح میشود که اهمیت این علم در پاسخ به این چالشها است (همان،ص 313).
اگر این امر حقیقت داشته باشد،ترکیب اقتصاد و رویکردهای علومی که مربوط به ارگان عصبی میباشد،ممکن است که به موفقیت جدیدی برسد؛موفقیتی که به ارائه روشی برای تطبیق اقتصادهای توصیهای و تبیینی از راه تهیه پیشگوییها و مدلهای مبتنی بر محاسبات واقعی اقتصادی شود که توسط مغز انجام میشود.
2 بدین ترتیب،میتوان گفت که از آنجا که یکی از عناصر اصلی موضوع اقتصاد مبتنی بر ارگان عصبی،انتخاب میباشد و عنصر انتخاب در تصمیمهای بسیاری از حیوانات نیز وجود دارد،مطالعه اینگونه تصمیمها میتواند راهگشای پاسخ به برخی پرسشها در مورد عنصر انتخاب در تصمیمهای انسان نیز باشد؛اگرچه ممکن است که بین این دو گونه تصمیم تفاوتهایی نیز وجود داشته باشد."