ملخص الجهاز:
"در برخی سورهها مثل سوره هود،داستانها بر اساس یک سیر تاریخی درست ردیف شده است،آنسان که از ماجرای نوح(ع)آغاز میشود و سپس هود(ع)و صالح(ع) و لوط(ع)و به موازات آن ابراهیم(ع)و شعیب(ع)(و به موازات آن حضرت موسی)داستانهایشان در پی میآید که جدا از رعایت منطق زمانی تاریخی،درونمایه داستانها نیز از وحدت مضمونی برخوردار است و همگی با مبحث توحید گره خوردهاند اما غالب قصص قرآنی چنین نیست و در کلیت خود قرآن نیز چنین منطقی کمتر رعایت شده است و شاید فلسفه آن القای فراتاریخی بودن نهضت انبیا باشد.
جدا از اینکه داستان آن حضرت در قرآن شمایلی پراکنده دارد و در سورههای مختلف بقره،آل عمران،نساء،مائده،مریم،انبیا،مومنون،زخرف، حدید،صف و تحریم آمده است(و فیلم کمترین توجه را به فلسفه این پراکندگی داشته است)،سیالیست حاکم بر روایت قرآنی نیز نادیده انگاشته میشود(رجوع کنید به قضیه سه تولد که در سطوره قبلی آمد)و مهمتر از همه بیتناسبی زمان فیلم با این خردهروایتهای مقطعی است و از همین رو حاصل کار آکنده از پرگویی تکرار و مکررات و ضرباهنگی کند شده است که کلیشههای مستعمل(مثل غروب آفتاب که با مرگ مادر مریم پیوند میخورد)آنها را همراهی میکند.
ابراهیم خلیل الله مثل اغلب فیلمهای اقتباس یافته از قصص قرآنی،سرراستترین روایت ممکن را از ماجرای این پیامبر برگزیده است که البته برخی از مقاطع زندگی آن حضرت را نادیده انگاشته است:مثل ماجرای تولد حضرت ابراهیم(که در حساسیت حاکم وقت نسبت به آن،بیشباهت به داستان موسی(ع)و عیسی(ع)نیست)و نیز مسائل مربوط به تولد حضرت اسحاق و روی هم رفته تاکید اصلی بر تقابل ابراهیم (ع)و نمرود از یک سو و بحث حضور هاجر و اسماعیل در بیابان و سپس ذبح اسماعیل(ع)از سوی دیگر است."