خلاصة:
مهارت برقراری ارتباط مؤثر، از مهمترین زمینههای سلامت در زندگی است. اگر این مؤلفه نادیده گرفته شود، بیشک پایههای اصلی زندگی متزلزل و رضایتمندی از آن حاصل نخواهد شد. ارتباط مؤثر، نوعی ارتباط تسهیلکنندهای است که به افراد جرئت حرف زدن و بیان احساسات را آسان میکند. در فرآیند ارتباط، پیامها به صورت کلامی یا غیرکلامی، آشکار یا ضمنی منتقل میشوند و هر گونه، اشکال که در آن ایجاد شود، سبب بروز اختلال شده و میان افراد سوتفاهم به وجود میآید. ازاینرو، باید افراد راه را بر هر گونه سوءتفاهم ببندند تا در ارتباط با دیگران احساس امنیت کنند. فرستنده، گیرنده، پیام، روش انتقال و ابزارهای انتقال، عناصر ارتباط را تشکیل میدهند. در این مقاله سعی شده است الگوهای ارتباط، ارتباط همگرا و واگرا، لحن صدا، حالات چهره، تماس چشمی، گشادهرویی، ژست، گوش دادن، علامتهای مثبت و منفی در برقراری ارتباط و انواع رویارویی افراد با یکدیگر و تأثیر آن در ارتباط مورد بحث قرار گیرد.مهارت برقراری ارتباط مؤثر، از مهمترین زمینههای سلامت در زندگی است. اگر این مؤلفه نادیده گرفته شود، بیشک پایههای اصلی زندگی متزلزل و رضایتمندی از آن حاصل نخواهد شد. ارتباط مؤثر، نوعی ارتباط تسهیلکنندهای است که در افراد جرئت حرف زدن و بیان احساسات را آسان میکند. در فرآیند ارتباط، پیامها به صورت کلامی یا غیرکلامی، آشکار یا ضمنی منتقل میشوند و هر گونه، اشکال که در آن ایجاد شود، سبب بروز اختلال شده و میان افراد سوتفاهم به وجود میآید. ازاینرو، باید افراد راه را بر هر گونه سوءتفاهم ببندند تا در ارتباط با دیگران احساس امنیت کنند. فرستنده، گیرنده، پیام، روش انتقال و ابزارهای انتقال، عناصر ارتباط را تشکیل میدهند. در این مقاله سعی شده است الگوهای ارتباط، ارتباط همگرا و واگرا، لحن صدا، حالات چهره، تماس چشمی، گشادهرویی، ژست، گوش دادن، علامتهای مثبت و منفی در برقراری ارتباط و انواع رویارویی افراد با یکدیگر و تأثیر آن در ارتباط، مورد بحث قرار گیرد.
ملخص الجهاز:
"2. ارتباط باید روشن و دور از ابهام باشد؛ برای داشتن ارتباطی روشن لازم است: ـ به پیام «من» رو بیاوریم و بدون اینکه کسی را متهم کنیم یا به او دستور دهیم، انتظار خود را شفاف بیان کنیم؛ ـ از چند پهلو سخن گفتن بپرهیزیم؛ ـ از تغییر دادن عبارتها، به دلیل محدود نشدن دوری کنیم.
افراد وقتی به سخن کسی گوش می¬دهند، بیش از وقتی که خود صحبت می¬کنند، از نگاه استفاده می¬کنند و نیز هنگام گوش دادن، به طرف مقابل، طولانیتر مینگرند و در یک ارتباط، اغلب در زمان انتقال نوبت سخن در میان افراد، افراد به یکدیگر نگاه میکنند و کسی که نوبت را در دست گرفت، برای اینکه حواسش پرت نشود، نگاه را قطع میکند و شنونده آن را ادامه میدهد.
دستور دادن وقتی کسی پیامی را به شما منتقل و خواستهای را مطرح کند که برای شما پذیرفته شده نیست، شما با فرمان دادن، او را به کاری وادار می¬کنید یا از آن کار باز میدارید؛ مانند: ـ «با من اینطور حرف نزن!» ـ «برای من مهم نیست درخواست شما طبیعی است یا نه، شما باید به وظیفهات عمل کنی!» ـ «چرا اینقدر پیله میکنی، اینقدر شکایت نکن!» این پیام به افراد میفهماند که احساسات و خواستههای آنان بیاهمیت است و آنها باید به آنچه دیگری میخواهد و به آن اعتقاد دارد، تن در دهد.
این نکته را نباید فراموش کرد که گاه افراد نوع و مراتب احساس یکدیگر را نمیشناسند و در مواردی نیز به توجه کردن نیاز دارند که بیان احساسات و ابراز حرف دل، میتواند نیاز آنها را برطرف کند."