خلاصة:
دیر زمانی است که آوردن القاب و عناوین برای شاعران و نویسندگان شاخص و دیگر بزرگان ادب و عرفان ایران،در حوزهء کتابهای تاریخ ادبیات و نقد ادبی مرسوم گردیده است.در این مقاله مقدمتا به پیشینهء این رویکرد و چگونگی کاربرد القاب و عناوین در چند کتاب مطرح تاریخ ادبیات و نقد ادبی اشاره شده و نهایتا به نقدوبررسی لقب«شیخ جام»برای عبد الرحمان جامی، شاعر نامآور قرن نهم،پرداخته شده است.
ملخص الجهاز:
در کتاب تاریخ ادبیات 1 و 2 به ایجاز و با توجّه به جنبهها و معیارهای آموزشی آن،به شرح حال قریب به 06 تن از شاعران و نویسندگان شاخص ادب فارسی پرداخته شده است5و در صدر هرگفتار و در برابر هرنام،لقبی خاص و گزیده-که بیانگر وجهیی مهم از زندگی و یا اثر و نقش شاعر/نویسنده در جریان ادبی عصر خویش است-برمیخوریم؛ مثلا در عصر رودکی یا دورهء تغزّل و خردآزمایی،به این نامها و لقبها برمیخوریم: (به تصویر صفحه مراجعه شود) در این کتاب،بعضی از القاب و عناوین دقیقا یادآور عنوانهای با کاروان حلّه است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) مسلّما هریک از این لقبها و دیگر القاب و عناوینی که در کتابهای موردنظر به کار رفته است،بنیانی و جانبی با زندگی و شعر هریک از شاعران دارد و چه بسا در باور و نگاه متقدّمان نیز روایی و کاربرد داشته است؛مثلا تعبیر و لقب«طوطی هند»را-که استاد زرین کوب برای امیر خسرو دهلوی ذکر کردهاند6-در زبان ونگاه عبد الرّحمان جامی نیز مییابیم و در دیوان وی به این بیت برمیخوریم: تا کند تحفهء خسرو که بود طوطی هند جامی از رشح نی کلک شکر میسازد (جامی،8731:565/2) امّا آنچه تاکنون گفته شد،استطرادی بود برای پرداختن به نکتهای مهم و درخور تأمل: یکی از تعبیرات شایان تأمل و القاب سؤال برانگیزی که در کتاب تاریخ ادبیات آموزشی دورهء متوسطه به کار رفته،لقب و عنوان«شیخ جام»برای عبد الرّحمان جامی،شاعر عارف قرن نهم هجری است(ر.