خلاصة:
این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین شیوههای فرزند پروری مادر(اقتدار منطقی، استبدادی،آزاد گذاری)و ادراک فرزند از آن شیوهها با مکان کنترل و خود پندارهء فرزندان در شهر تهران،انجام شد.جامعهء آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر پایهء سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 81-80 و همچنین مادران آنها که دارای حداقل تحصیلات پنجم ابتدایی و بالاتر بودهاند،تشکیل میدهد.تعداد 388 نفر دانش آموز و مادران آنان به صورت تصادفی چند مرحلهای به عنوان نمونهء آماری انتخاب گردیدند.روش پژوهش از نوع همبستگی است.پرسشنامهء اقتدار والدین بورای(30 سؤال)،پرسشنامهء سبکهای فرزند پروری ادراک شده مکلون و مررل(18 سؤال)،مقیاس مکان کنترل نوویکی و استریکلند(40 سؤال)و آزمون خود پندارهء تنسی(84 سؤال)اجرا شد.نتایج نشان داد که بین شیوههای فرزند پروری مادر با مکان کنترل و خودپنداره رابطه معناداری وجود ندارد(p>0/05).اما بین ادراک دانش آموزان از شیوه های فرزند پروری مادر(اقتدار منطقی،استبدادی،آزاد گذاری)با مکان کنترل و خود پنداره رابطه معناداری مشاهده شد(p>0/0001).یافته ها نشان داد که ادراک فرزندان از شیوه های فرزندپروری به عنوان یک عامل اثرگذار بیرونی قدرت تبیین بهتری برای شکل گیری مکان کنترل و خود پنداره فرزند در مقایسه با نگرش مادر به این شیوه ها می تواند داشته باشد.
ملخص الجهاز:
"نتایج در جدول 1 شاخصهای توصیفی مربوط به نگرش نسبت به شیوههای فرزند پروری مادر،مکان کنترل و خود پندارهء فرزند آورده شده است: جدول 1-شاخصهای توصیفی(میانگین،انحراف معیار و تعداد آزمودنیها)در متغیرهای پژوهش (به تصویر صفحه مراجعه شود) از نظر فراوانی در سطوح سه گانه مربوط به ادراک فرزند از شیوههای فرزند پروری نتایج نشان داد که 07/6 درصد شیوههای فرزند پروری مادر را دارای سبک اقتدار منطقی،61 درصد دارای سبک استبدادی و 31/4 درصد دارای سبک آزاد گذار ادراک کردهاند.
جدول 5-نتایج آزمون تعقیبی شفه بین میانگینهای مکان کنترل فرزندان در سطوح سه گانهء سبکهای فرزند پروری ادراک شدهء فرزند (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج حاصل از اجرای آزمون شفه در جدول 5 نشان میدهد که تفاوتهای به دست آمده از میانگینهای سطوح اقتدار منطقی با آزاد گذاری(0/100>P،3/51)و اقتدار منطقی با استبدادی(0/100>P،4/79)و سطح استبدادی با آزاد گذاری (0/50>P،1/28)از نظر آماری معنادار است.
پیشنهادها 1-همان گونه که در نتایج این پژوهش مشاهده شد،بین ادراک فرزند از شیوههای فرزند پروری مادر با نگرش مادران نسبت به سبکهای فرزند پروری تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد که این یافته میتواند والدین را به این موضوع آگاه سازد که بیش از نگرشها و باورهای آنها نسبت به شیوههای فرزند پروری،نحوهء ارتباط آنان با فرزند و به ویژه آنچه در عمل نسبت به فرزندان خود ابراز میدارند،مهم است تا مسألهء نگاه یکسویه از طرف والدین به شیوههای فرزند پروری اصلاح شود و به اهمیت دیدگاه دو سویه و تعامل رفتار والد-کودک در شیوههای فرزند پروری توجه بیشتری گردد."