خلاصة:
در این پژوهش سعی شد ارتباط خلاقیت با جریان فلسفی پست مدرنیسم بررسی شود. اهمیت توجه به این موضوع به علت پیشرفت علم و فن آوری و افزایش پیچیدگی ساختار اجتماعی است که همراه با تفاوت های فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی نیازمند تربیت افرادی خلاق است تا در چنین فضایی به ارائه نقش های خود قادر باشند. بسیاری از پیش فرض های موجود در بحث خلاقیت در میان آراء فلاسفه پست مدرنیسم به چشم می خورد. در واقع می توان چنین ادعا کرد که پست مدرنیسم و آموزش و پرورش مورد نظر آن نمادی از خلاقیت است. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که اهداف آموزشی مورد نظر پست مدرنیسم که توسعه تفکر انتقادی، خودآفرینی و خلق دانش است، در زمره اهداف غائی مد نظر در حیطه آموزش خلاق هستند. بهره جستن از روش های مشارکتی و دیالکتیک، در فرآیند آموزش از ابزارهای مورد نظر برای شکوفایی استعدادها و بروز خلاقیت به شمار می روند. نقش معلم پست مدرن به عنوان راهنما است که به دانش آموزان آزادی عمل می دهد تا اندیشه های نو و راه حل های متفاوت را بیان، ارزیابی و آزمایش کنند. کلاس درس پست مدرن چارچوب ها را می شکند و برنامه های درسی از پیش تعیین شده نیستند. بنابراین،، فضای آموزش و پرورش پست مدرنیسم شرایط را برای بروز خلاقیت و تربیت فرد خلاق فراهم می آورد.
ملخص الجهاز:
"-1-پرورش تفکر انتقادی هرچند توجه به قدرت و نقد پیشینۀ دیرینهای دارد،اما تأکید پست مدرنیسم در اینزمینه در تعلیم و تربیت امروز تأثیری بسیار داشته است.
منظور از اینمفاهیم این است که تربیت مرزی دانشآموزان را قادر خواهد کرد که با فرهنگها و زمینهها یامتنهای متفاوت آشنا شوند و به صورت نقادانه به آنها بنگرند،آنها باید سعی کنند تاریخ وروایتهای خود را بسازند و تنها به یک زمینه خاص محدود نشوند.
در جایی دیگر ژیرو به نقش معلم در این فرایند اشاره میکند: اگر معلمان میخواهند در بالا بردن سؤالات جدی دربارۀ آنچه تدریس میکنند،نحوۀتدریس خود و اهداف بزرگتری که برای آنها کوشش میکنند،نقش فعالی داشته باشند به اینمعنی است که باید در تعریف ماهیت کار خود و همینطور در شکلدهی به شرایطی که در آنکار میکنند نقش سیاسی و انتقادی بیشتری داشته باشند.
اولا این امر از دانش،به عنوان چیزی ثابت،انتقاد میکند که فرصت نقد را ازدانشآموزان میگیرد؛دوما مفهوم روشنفکر اجتماعی مبنایی سیاسی و نظری فراهم میآورد تاگفتگوی انتقادی میان معلمان و دانشآموزان نمود پیدا کند و در نتیجۀ آن شرایط تفکر بهتر وبازتعریف نقش خود به عنوان رهبران آموزشی هستند.
پالمر1(2000)معتقد است تعلیم و تربیت و برنامه درسی پست مدرنیسم با حذف ساختارو چهارچوبهای مشخص،سیاستی مبتنی بر امکانهای تازه برای خلق دانش را پیش میگیرد.
در سالهای اخیر خلاقیت به عنوانیکی از اهداف اساسی آموزش و پرورش بود است و به نظر میرسد با بهره جستن از آموزههایاساسی پست مدرنیسم در حیطه اهداف،روشها و محتوای آموزشی و کلاس درس بتوانگامهای مهمی در این راه برداشت."