خلاصة:
آسیای مرکزی در درازنای پیدایش هسته های تمدنی در آن، یکی از حوزه های مهم فرهنگی ایران بوده است. مردم این منطقه از طریق زبان فارسی به دنیای دانش پا میگذاشتند؛ به گونه ای که تمام اهل فرهنگ این منطقه با این زبان و ادبیات آشنا بودند. از قرن نهم هجری قمری بدین سو، ترجمه آثار شاعران و نویسندگان ایران در این منطقه در کنار زبان اصلی در تربیت معنوی مردم نقش مهمی ایفا -کرده است. یکی از کسانی که با ترجمه آثار ادیبان بزرگ ایران، حضور فرهنگی ایران را در این منطقه بیشتر و ماندگارتر کرده، امیرعلیشیر نوایی (تولد 844ق/1441م– فوت 906ق/1501م) است. در این نوشتار برای نخستین بار، با استفاده از دستاورد مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی، با استناد به آثار اصیل، مجعول و ترجمه شده عطار نیشابوری (537؟-627؟ق) در ازبکستان (نسخه های خطی، چاپ سنگی و چاپی)، میزان تاثیر این شاعر، در شکل دهی به جهان اندیشه نوایی و از این طریق، به ذهن و زبان مردمان ازبکزبان آسیای مرکزی در دو بخش «نوایی و ادبیات فارسی» و «میراث فکری عطار و زبان و ادبیات ازبکی» تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان داد منطق الطیر عطار نیشابوری علاوه بر آنکه به زبان اصلی در بین مردم رواج داشته، از طریق ترجمه نوایی، با نام لسان الطیر، نیز حضوری موثر در بین مردم ازبک زبان داشته است؛ ضمن آنکه علاوه بر حضور بیشتر آثار عطار در این منطقه، پندنامه منسوب به عطار، از آنجا که جزو کتابهای درسی مکتب خانه های آسیای مرکزی بوده است، تاثیری شگفت در زندگی مردمان این منطقه داشته و این تاثیر پس از فروپاشی شوروی و استقلال یافتن جمهوری های آسیای مرکزی افزایش یافته است.
Central Asia، during the development of civilization cores in it، has been one of the main cultural centers of Iran. People of this region stepped into the world of science by means of Persian language; in a way that all of the cultural people of this region used to be familiar with this language. Since the 9th century AH، the translation of Iranian poets and authors' works has had a significant role in spiritual education of people besides the first language. Amir Alishir Navaee (1441-1501) is among those who raised the cultural appearance of Iran in this region. In this article، for the first time، the influence of Attar Neishabouri on the formation of Navaee's thoughts، and thus، of the mind and language of Uzbek-speaking people of Central Asian in two sections of “Navaee & Persian literature” and “Attar’s intellectual heritage & Uzbek language and literature” was analyzed، using the French Comparative literature، with reference to authentic، fake and translated works of Attar Neishabouri (?537- ?627) in Uzbekistan (the handwritten، lithographic and printed versions). The results of this study revealed that Attar's Manteq oṭ-Ṭayr، in addition to being popular in its original language among people، had an influential role among Uzbek-speaking people under the title of Lessan oṭ-Ṭayr، translated by Navaee. Furthermore، being among the textbooks of the central Asian Maktabs، Pand-nameh، which was attributed to Attar، had a great influence on the life of people living in that region، and also increased the popularity of Attar's works there. That influence increased after the disintegration of the Soviet Union and the independence of Central Asian Republics.
ملخص الجهاز:
"نشریۀ ادبیات تطبیقی(علمی-پژوهشی) دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی-دانشگاه شهید باهنر کرمان دورۀ جدید،سال دوم،شمارۀ 4،تابستان 1390 عطار نیشابوری و میراث فکری وی در آسیای مرکزی{o*o} بررسی تأثیر میراث فکری عطار نشیابوری در ازبکستان با تکیه بر آثار امیر علیشیر نوایی دکتر ابراهیم خدایار استادیار دانشگاه تربیت مدرس چکیده {IBآسیای مرکزی در درازنای پیدایش هستههای تمدنی در آن،یکی از حوزههای مهم فرهنگی ایران بوده است.
در دورۀ معاصر،از دهۀ سی به این سو،بهویژه با تحقیقات علی اصغر حکمت(1271-1359 ش)ذیل دو کتاب جامی(تهران:وزارت فرهنگ،1320،در چاپ سوم،1386:صص 29-34)و مجالس النفائس(تهران: بانک ملی ایران،1323:مقدمۀ کتاب)و بعدتر همزمان با تأسییس مجلۀ پیامنو (بعدتر پیام نوین)در سال 1323 درایران،ماهنامۀ ادبی و ابسته به انجمن روابط فرهنگی ایران با اتحاد جماهیر شوروی،که انتشار آن تا سال 1357 ادامه یافت (آسایشطلب طوسی،1379:887/5-889)؛مطالب تازهتری از نوایی از دید مردم ازبکستان به ایران منتقل شد که از نخستین مقالات در اینباره میتوان به مقالۀ «یک رمان از حیات نوایی،شاعر بزرگ ازبک»،اثر اوژن برتلس(دورۀ اول، شمارۀ 4،مرداد-اسفند 1323،ص 13)اشارهکرد.
بدیع الزمان فروزانفر در کتاب شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فرید الدین محمد عطار نیشابوری در صحت انتساب پندنامه به عطعار تردید کرده بود(فروزانفر21،1374:76)؛اما ذدکتر شفیعی کدکنی،در مقدمۀ منطق الطیر،این اثر را به کلی مجعول دانسته و دربارۀ تأثیر این کتاب مجعول در قلمرو تمدن اسلام نوشته است:«هیچیک از آثار اصیل و مجعول منسوب به عطار،به اندازۀ پندنامه در قلمرو تمدن اسلامی شیوع و انتشار نداشته است»(عطار نیشابوری،1383:مقدمۀ صحیح،37)."