خلاصة:
اگرچه ردپای شرق و اندیشه شرقی نزد ولتر به وضوح مشخص است، اما در برخورد با «شرق-گرایی» این نویسنده و فیلسوف بزرگ «عصر روشنگری» فرانسه، همواره می بایست جانب احتیاط را نگاه داشت و تلاش نمود تا با پرهیز از کلی نگری به ارجاعات شرقی آثار او، اندک اندک به انگیزه این نویسنده از توسل به چنین ارجاعاتی نزدیکتر شد. برای رسیدن به این مقصود خود را ملزم می دانیم که در بحث حاضر به سوالاتی از قبیل: آیا «شرق» تنها چهارچوب وقوع حوادث در آثار روایی ولتر است و یا «غیربوم گرایی» او فراتر از مرزهای این سرزمین می رود؟ آیا آثار روایی و غیرروایی نویسنده به همان اندازه که به تفکر شرقی از طریق آموزه های علمای مشرق زمین مانند زرتشت و سعدی معطوف است، به دیگر ابعاد حیات شرقیان، آنچنانکه زندگی روزمره آنان بدان ها آمیخته است، نیز توجه دارد؟ آیا حتی در مورد تاثیرپذیری او از تفکر شرقی، این امر به طور همه جانبه و در تمامی ابعاد آن صورت پذیرفته و یا بخش هایی از آن که با اندیشه فلسفی او همخوانی بیشتری دارد، مدنظر واقع شده است؟... پاسخ دهیم.
Although the signs of the Orient and the oriental thought are easily recognized in the Voltaire's works، but to gradually understand his purpose of using these signs، we should treat orientalism of this great philosopher and author of the Enlightenment of France cautiously.
To achieve this result، several questions must be answered such as: Is the Orient the only frame for the events of Voltaire's narrative works or does his tendency toward other cultures step beyond the boundaries of this country? Does he consider in his narrative and non-narrative works the daily life of the oriental people as much as he noticed the oriental thought through oriental teaching of some scholars such as Zarathustra or Sa’di? Even in the case of the influence of the oriental thought on him، can it be called a "multi-dimensional" influence or it is just a subjective borrowing by the writer for supporting his own philosophy
ملخص الجهاز:
"برای رسیدن به این مقصود خود را ملزم میدانیم که در بحث حاضر به سؤالاتی از قبیل:آیا«شرق»تنها چهارچوب وقوع حوادث در آثار روایی ولتر است و یا«غیربومگرایی»او فراتر از مرزهای این سرزمین میرود؟آیا آثار روایی و غیروایی نویسنده به همان اندازه که به تفکر است،به دیگر ابعاد حیات شرقیان،آنچنانکه زندگی روزمرۀ آنان بدانها آمیخته است،نیز توجه دارد؟آیا حتی در مورد تأثیرپذیری او از تفکر شرقی،این امر به طور همهجانبه و در تمامی ابعاد آن صورت پذیرفته و یا بخشهایی از آنکه با اندیشۀ فلسفی او همخوانی بیشتری دارد،مدنظر واقع شده است؟...
oohay@ruopbissa-neshoM o} 1-مقدمه عنوان داستانهای فلسفی که به مجموعۀ آثار روایی ولتر داده شده است،خود به تنهایی گوایی این مطلب است که اگرچه این آثار سرشار از اشاره به شرق،به طور عام و به سرزمین ایران بهطور خاص است،اما شاید بتوان کارکرد این ارجاعات را به ایجاد کادری برای داستان که بتواند کنجکاوی و اشتیاق خواننده فرانسوی را به سرزمینهای غیربومی اشباع کند،محدود نمود،چرا که به نظر نگارندگان این مطلب؛اختصاص صفت«فلسفی»(و نه«شرقی»)به این داستانها، خودگواهی بر غلبۀ جنبۀ فلسفی و آموزندۀ این آثار بر بعد تخیلی و داستانی آنهاست.
3-ردپای فلسفه و اندیشۀ شرقی در آثار ولتر 3-1-جایگاه زرتشت و آموزههای او نزد ولتر همانطور که خانم نیره صمصامی در فصل سوم اثر خود با عنوان ایران در ادبیات فرانسه33به آن اشاره دارد،شباهت زیادی میان مفاهیم موردنظر شعرا و اخلاقآموزان ایرانی از یکسو و مفاهیم فیلسوفان عصر روشنفکری قرن هجدهم فرانسه از سوی دیگر وجود دارد و این از آن جهت است که آثار این دو گروه هیچگاه تحت تأثیر خیالپردازی و شوق آفرینش،جنبه تعلیمی خود را از دست ندادهاند."