ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) داستان کوتاه نامهای به یک مجلهنوشتۀ لسی الگزاندر هیل آقای عزیز-سال گذشته در مجلۀ شما،(فکر میکنم مجلۀشما بود ولی مطمئن نیستم)،یک مقاله دیدم که توجه مراجلب کرد.
همچنین مجلهای راهم که مقاله در آن نوشته شده بود گم کردهام.
مرد دوباره تلاش کرد و عقرب بازهم او را نیش زد.
طبیعت عقرب نیش زدناست و طبیعت من عشق ورزیدن.
چرا باید از طبیعت خودکه عشق ورزیدن است فقط به علت اینکه طبیعت عقربنیش زدن است دست بکشم؟» انتخاب:جواد مؤذنی دعای پاکنویسنده:نامعلوم «لوئیز»،با لباسهای کهنه و چهرهای غمگین وارد خواربارفروشیمحله شد و به صاحب مغازه گفت:«شوهرم بیمار است و نمیتواند کارکند.
مشتری دیگری که شاهدگفتوگوی آنها بود به مغازهدار گفت:«هرچه این خانم میخواهد به اوبدهید.
لوئیز،شرمزده،تکه کاغذی را از کیفش درآورد،چیزی رویش نوشت وآن را روی کفۀ ترازو گذاشت.
خواربار فروش با ناباوری مقداری جنس که در کفۀ دیگر ترازو گذاشت."