خلاصة:
مقوله هایی مانند اسطوره و عرفان اگرچه دارای رویکردی به ظاهر متفاوت می باشند اما هر دو از مظاهر بارز و برجسته هویت ایرانی هستند که در مواضع متعدد به ویژه در بعد نمادین بودن زبان، تاویل پذیری، روایت گری، رویکرد هنری، قرابت با متون دینی از همگرایی و همسویی برخوردارند و این اشتراک و همگرایی بیشتر در حوزه شعر و ادب خود را نمایان می سازد. لذا شعرای بسیاری از جمله حافظ از این نکته غافل نبوده اند. شخصیت ها و مفاهیم اساطیری در شعر حافظ برخوردار از یک تطور معنایی هستند که اغلب در خدمت تعمیق و توسعه باورهای عرفانی میباشند. این مفاهیم ضمن اینکه نوعی رجعت به گذشته های فکری و آیین ایران است، اما رویکرد عرفانی آن نیز نوعی تجدید حیات معرفتی در حوزه مفاهیم معرفتی، اسلامی حساب می آید. لذا همچنان که بسیاری از مقوله های اساطیری به جهت پویایی و سیال بودن و عدم تقید به زمان و مکان در ادوار گوناگون و در قالب های بعضا متفاوت حضوری آشکار دارند، عرفان نیز با در نظر داشتن نکاتی که گفته شد این ویژگی را همانند اسطوره خواهد داشت تا سایر حوزه ها و قالب های فکری را تحت الشعاع قرار داده و یا احیانا با خود همراه نماید و این دو در بسیاری از مواضع توامان در راستای کمال خواهی انسان گام برمی دارند. عمدتا هر دو مفهوم برای دستیابی به ماندگاری و جاودانگی خود به روایات روی می آورند و رویکرد به هنر نیز در هر دو به چشم می خورد. لذا غزل های حافظ را از این منظر نیز می توان مورد تحلیل قرار داد. اما به جهت گستردگی دامنه بحث، نگارنده ناگزیر است در این مقاله، به همگرایی اسطوره و عرفان صرفا در وجه تاویل پذیری آن دو در دو مقوله جمشید و جام جم اکتفا نماید.
ملخص الجهاز:
"سؤال اصلی تحقیق این است که نقش هویت در صورتبندی رزم ایرانی چیست و چه تأثیری بر جنگ آینده دارد؟ روش انجام پژوهش به شیوۀ تحلیل گفتمان است.
در صورتبندی هویت در ایران مطابق نمودار شمارۀ 1 مؤلفههای زیر تأثیرگذارند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) لازم به ذکر است در نمودا فوق مؤلفههای هویت ایرانی و هویت اسلامی برای صورتبندی هویت ملی تأثیری ایجابی دارند و مدرنیته چهرهای دوگانه از خود بروز داده است؛به این صورت که گاهی تأثیر سلبی و گاهی تأثیر ایجابی داشته است.
این تداوم گفتمان هویتی اسلامی از یکسو مقارن با رواج اندیشه انتقادی نسبت به غرب در میان اندیشمندان ایرانی و از سوی دیگر هم زمان با تحولات اساسی در ساختار تشیع و در واقع تجدید حیات شیعه بود.
سازماندهی دستگاه اداری و نظامی براساس الگوهای غربی،سرمشقگیری از مدل اقتصاد ارشادی آلمان و تلاش برای صنعتی کردن کشور،گسترش شهرنشینی و شهرسازی،راهآهن و تأسیسات تمدنی جدید-در کنار حرکاتی که در بعد سیاسی و فرهنگی جهت جدایی دین از سیاست،غیردینی کردن آموزش و دادگستری،تداوم روند اعزام دانشجو به خارج،تغییر تقویم قمری به شمسی و بسیاری از اقدامات دیگر که در جهت نفی فرهنگ و هویت اسلامی انجام میشد-زمینۀ تقابل گفتمانی این دو گفتمان را فراهم ساخت.
به نظر میرسد برای مواجهه با دشمن در جنگ آینده،به فعلیت درآوردن خصلتهای رزم ایرانی،مبتنی بر گفتمان هویتی ایرانی-اسلامی از مطلوبیت برخوردار میباشد."