ملخص الجهاز:
"از مجموع مطالبی که گفته شد چنین نتیجهمیگیریم که،ارزشهای انسانها اکتسابی است و ازدوران طفولیت شکل میگیرد و ایجاد تغییر در آنهاخالی از اشکال نیست و با توجه به اینکه رفعاحتیاجات انسانها غالبا توسط سازمانها برآوردمیشود و هرکس باید هنجار گروه مربوط را بپذیرد ونقش خود را در گروه ایفا کند تا به هدف غایی و نهاییمطلوب خود برسد لذا میتوان گفت که سازمانها ازگروهی انسان تشکیل میشوند که هریک دارایارزشهای خاص خود هستند و با یکدیگر به نحویمرتبط میگردند و نقش مربوط را ایفا میکنند،مجموعبازی نقشها در سازمانهای اجتماعی،سازمان را یا بهحد نیستی سوق میدهد و از هم فرو میپاشد و یا باقیمیگذارد و به حد کمال میرساند.
اجرای نکات بالا موقعی امکان دارد که سازماناجتماعی دارای آنچنان شبکه ارتباطی باشد که بتواندفراگیری و خلاقیت را ممکن سازد،شک نیست کهبه وجود آوردن خلاقیت و ابتکار در هر سازمانیدارای محدودیتها و امکاناتی است که با توجه بهاطلاعات در زمان خاص و اطلاعاتی که در محیطمیباشد بستگی کامل دارد،هیچوقت نمیتوان همهچیز را از هیچ به وجود آورد،باید مسئلهای باشد،اطلاعات باشد،محیط آماده باشد،خواستار داشتهباشد،مشوق باشد،حمایت کرد و حمایت شد،به فکرنو احترام گذاشت،سیستم اطلاعات مدیریت صحیحمستقر نمود تا بتوان محیط خلاقی به وجود آورد،اگرفکر کنیم که بهطور اتفاقی و شانسی میتوانیم بهبودیدر سیستم اجتماعی به وجود آوریم بدون شکسادهنگری کردهایم،باید برای تهیۀ محیط سالم وخلاق طرحریزی کرد،رفتارها همگی جهتدار وهدفدار و قابل پیشبینی باشد،چه در سیستمهایبیولوژیکی و چه در سیستمهای اجتماعی رفتارها بایدبا حرکات خاص تعیین و مشخص شود و یا به عبارتدیگر بهرهگیری از بازخورد منفی و تعیین اینکهسیستم محتاج به تغییر در رفتار برای ادامه موفقیتاست."