ملخص الجهاز:
"شعری برای دریادر وصف باوری که همهشکوه بود ماجده سالاری دانشگاه علامه طباطبایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) {Sوسعت بیداری چشم تر دریا#ای راز طپش در تنش پیکر دریا#این سر نهان در نظر و باور دریا#سینه همه طوفانی پیغمبر دریاS}...
زیباتر از همیشه باران بارید و دریا این سبزینهپوش دشت تماشا،با وسعتی به پاکی خورشید،ازشوق سلامی داد!...
دیدمت،دیدمت آنروز کهچگونه عاشقتر از همیشه شاهد آفتاب بودی،دیدمت که چگونه لقای حضرت محبوب درسینهات جاری بود!من،من شکوه و حماسۀ یکوجود را تنها در تو آنگاه دیدم حتی بهار هم بیبارش نگاهت فصلی سترون است،ای از طراوتباران خواندم!
تو دلی داشتی به وسعت دشت،استقامتی به قامتکوه،به پاکی ابرها،به زلالی چشمهها!ایتصویری از شکوه تماشا،به بالت تب پرواز سرخعجیب زیبنده بود!!زهی صلابت نامت بر کتیبه ذهن،آئینه ماهتاب است!ای شعور مجسم،ای زلالجاری آفتاب،من اکنون به تنهایی یک معبدم...
دیگر ما هستیم وسنگینی بار و راهی پر از خار!این قصه عاشقانهتوست که:«دست خدا که حافظ عشق است."