خلاصة:
در مقاله حاضر، به بررسی این مسئله پرداختهایم که آیا میتوان رمان معروف طبل حلبی ، اثر گونتر گراس را طبق آنچه بیشتر ادعا میشود، یک اثر رئالیسم جادویی نامید. بررسی تطبیقی عناصر تشکیلدهنده سبک هنری- ادبی بهکاررفته در این رمان و مقایسه آن با مولفههای بهکارگرفته در رمان یکصد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز، بهویژه درباره بهکارنگرفتن عنصر خموشی نویسنده و نیز بهدلیل نبود دو عنصر قلت و آنیت، نشان میدهد که نمیتوان طبل حلبی را درزمره آثار رئالیسم جادویی قرار داد.
در این پژوهش، با استفاده از روش دقیقخوانی و مقایسه با رمان یکصد سال تنهایی مارکز، و نیز روش تمثیل و نمونهآوری، بخشهایی از متن هردو رمان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهایم که تنها ویژگی شاخص و روشن رئالیسم جادویی، یعنی خموشی نویسنده، در رمان گراس، آشکارا نادیده گرفته شده است؛ علاوه بر آن، وجود تردیدی پایدار و پیوسته درطول اثر، سرانجام اعتبار رئالیسم جادویی بودن آن را مخدوش و منتفی میکند.
براساس گفته معروف فرانتس رو درباره حیات پنهان نیروهای خارقالعاده در جهان پیرامون، دو نتیجه بهدست میآید: نخست، عنصری جدید که آن را قلت نامیدهایم. مراد از این عنصر آن است که رخدادهای غیرعادی و ماوراءالطبیعه نمیتوانند پیاپی و بهتناوب رخ دهند؛ دوم آنکه این گونه وقایع باید بهفوریت و آنیت ظاهر شوند و بیدرنگ پایان یابند؛ بنابراین، کنترلشدنی نیستند؛ حال آنکه در این رمان، قدرت حیرتانگیز اسکار نهتنها بارها استفاده میشود، بلکه در هر زمان که وی اراده کند، دردسترس و کنترلشدنی است.
ملخص الجهاز:
"این مقوله دستوری نیز در فارسی با تصریف جمله بیان میشود: (به تصویر صفحه مراجعه شود)با بررسی کنشهای زبانی تولید شده از قضیه مورد نظر،میتوانیم به تغییراتی که تصریفدر جمله فارسی ایجاد میکند تا مقولههای دستوری زمان،وجه،نمود و تطابق فاعلی را بهمفهوم گزارهای جمله اضافه نماید،پی ببریم.
به منظور شناسایی سایر عناصری که در مقوله تصریف زبان فارسی میگنجند،باید توجه کردکه مقولات دستوری دیگری نیز وجود دارند که زبانها میتوانند بیان برخی از آنها را بر عهدهعناصر تصریفی خود بگذارند،مانند:نمود،پرسشسازی،منفیسازی،تأکید،نشانداری فاعلی ومفعولی و مطابقت فاعلی و مفعولی.
{o1o} 16)من نامه را نوشتم نمودار 2: (به تصویر صفحه مراجعه شود)در نمودار 2،عنصر مطابقت فاعلی در هسته گروه تصریف قرار داده شده است و فعل پس ازحرکت به این جایگاه تکواژ مطابقت فاعلی را میپذیرد.
وی نمودار زیر رابرای گروه زمان پیشنهاد میکند: نمودار 3: (به تصویر صفحه مراجعه شود)(همان:78) وی(همان:78)اضافه میکند چون در زبان فارسی تکواژ وابستهای چون »-far« یا »-id« وجود ندارد که ریشه گذشته فعل شمرده شود،میتوان فرض کرد که مجموعه ریشه فعل و تکواژگذشتهساز به صورت یک واحد واژگانی در واژگان حضور دارند.
ذکر این نکته ضروری است که«بایستن»و«شایستن»که به صورت«باید»و«شاید»درجملههای فارسی ظاهر میشوند{o1o}و در آثار بسیاری از دستورنویسان فعل کمکی خوانده شدهاند،{o2o}از نظر نگارنده در فارسی امروز هویت فعلی ندارند و آنها را میتوان دو قید به حساب آورد کهمفاهیم التزام و احتمال را به مفهوم گزارهای جمله میافزایند."