خلاصة:
سازمان های مولد در تلاش اند تا با وقوف به عوامل و عناصر مهم و اساسی تاثیرگذار درعرصه سازمان و مدیریت، درنیل به عملکردهای هرچه بهتر و اثربخشی فزون تر، سهم ونقش هرکدام از این عوامل ومتغیرها را مشخص کنند و از سازوکارهای گوناگون برای بالندگی و پویایی سازمانی بهره جویند. تاکنون صاحب نظران راهبردها و راه کارهای متنوعی برای شناسایی و مدیریت این عوامل معرفی کرده اند. در این مقاله تلاش شده است تا، با توجه به دیدگاه های اندیشمندان، به اصلی ترین عوامل اثرگذار اشاره شود؛ این عوامل عبارت اند از ارزش ها و فرهنگ سازمانی از یک سو و آموزش، تربیت و توسعه منابع انسانی از سوی دیگر. روابط متقابل این دو طیف از عناصر کلیدی و حیاتی تاثیرگذار بررسی و به شایستگی تبیین می شود. بدیهی است، به موازات شناسایی و تبیین این عوامل، چگونگی تعامل و تاثیر متقابل آن ها بر یکدیگر بررسی و، درعین حال، اولویت ها و سطوح تاثیرگذاری نیز تعیین می شود.
Generating organizations attempt to be informed of important factors which influence organization and management in attaining more effective and better performance and define the share of each factor and variable and use different mechanism for enhancement and dynamism of organization. So far many experts have introduced different mechanism and strategies for recognition and management of these factors. In this article with regard to thinkers viewpoints it is attempted to refer to main influencing factors. These factors include organization culture and values in one hand and training، education and human resource development in another hand. The mutual relations of these two specters of key and critical vital elements are reviewed and suitably defined. It is obvious that along with recognition and definition of these factors، how they interact and influence each other were reviewed and priorities and influencing levels were determined.
ملخص الجهاز:
",1990;Denison,1995;Cameron & Quinn,1999;Schein,2000) .
بدیهی است سازمانهایی که تربیت و توسعۀ منابع انسانی را در صدر سیاستهای خود قرار دادهاند از مطلوبیتها و مزایای آن بهرهمند میشوند و،در مقابل،فقدان راهبرد توسعه برای کارکنان، در شرایط کنونی،خسارتهای جبرانناپذیری متوجه سازمانها خواهد کرد؛تعدادی از این مشکلات عبارتند از:ناکارآمدی بالای سازمانی،ابهام در تعیین و تشخیص اولویتها،ناتوانی در بهرهگیری از فرصتها،نابرخورداری از داراییهای فکری،نبود نشانههای ابداع و ابتکار در افراد،فقدان ساختار مناسب برای تسهیم دانش،نداشتن سیستم اطلاعات و فنآوریهای نوین،استفادۀ محدود از دانشهای موجود،جدا شدن کارشناسان زبده از سازمان و...
توسعۀ منابع انسانی بر تمامی متغیرها و مؤلفههای فرهنگ سازمانی تأثیر مثبت خواهد گذاشت؛از آن جمله: -موجب تعهد و وفاداری هرچه بیشتر کارکنان به سازمان میشود؛ -مدیریت دانش و داناییمحوری را توسعه میدهد؛ -کار تیمی و ارتباطات مؤثر و سازندۀ غیر رسمی را هدفمند میکند؛ -عواطف و احساسات را جهت میدهد؛ -از خلاقیت،ابتکار،ایدهپردازی و نوآفرینی حمایت میکند؛ -تغییر و بهبود ارزشها و اخلاقیات سازمانی را هدایت میکند؛ -بهبود مستمر،کارآمدی و سودبخشی را مضاعف میکند؛ -باعث انعطافپذیری و انطباقپذیری و فایق آمدن بر تحولات و فشارهای محیطی میشود؛ -روحیه و وجدان کاری را تقویت میکند؛ -سطح مشارکت و نقش کارکنان در تصمیمگیری را افزایش میدهد.
بدیهی است سازمانهایی که توأمان از ارزشهای محوری حمایت کردهاند و بر برخورداری از فرهنگ سازمانی پویا و قوی پای فشردهاند و نیز تربیت و توسعۀ منابع انسانی را در صدر سیاستهای خود قرار دادهاند همواره در نیل به اهداف سازمانی موفق بودهاند و سازمانهایی که به این مهم توجه لازم نداشتهاند،قطعا خسارتهای جبرانناپذیری را به سازمانهای خود وارد کردهاند."