خلاصة:
این مقاله با این فرض که سلامتی به مثابه محور توسعه پایدار، ارزشمندترین نعمتی است که به انسان اعطا شده، یکی از مباحث مهم در رابطه با سلامتی را توزیع برابر و منصفانه آن بین آحاد جامعه می داند و به معرفی ابزاری برای دستیابی به هدف فوق می پردازد. از این منظر، ابتدا مقیاس برابری، معرفی و تأکید می شود که «مقیاس برابری»، برابری در سلامت را به طور مستقیم و بدون واسطه در چهارچوب جامع تر عدالت اجتماعی در نظر می گیرد؛ ضمن این که درصدد تعیین علل اجتماعی-سیاسی نابرابری های بهداشتی- درمانی و شناسایی نابرابری های موجود در نظام مراقبت بهداشی – درمانی است. هدف عمده دیگر«مقیاس برابری»، مشارکت در ایجاد جامعه ای است که در تمام فرایندهای سیاسی و تصمیم گیری خود برابری را در نظر بگیرد.در بخش بعدی پژوهش ، با تبیین و تصریح نقش مقیاس برابری، این مقیاس رویکردی فعال برای شناسایی نابرابری در سلامت است که اقدامات لازم برای کاهش نابرابری ها را به کار می گیرد.در ادامه و در بخش «ارکان مقیاس برابری»، عنوان وتشریح می شود که مقیاس برابری در پی کاهش تفاوت های تبعیض آمیز در سلامت از طریق اقدامات لازم در سه حوزه گسترده «ارزیابی و پایش» (برای تجزیه و تحلیل، شناخت، اندازه گیری و مستند کردن نابرابری ها)، «حمایت» (بری اعمال تغییرات لازم در خط مشی، برنامه ها و طرح ریزی)، و «توانمندسازی جامعه» (برای تقویت نقش اقشار فقیر و محروم) است.در مقاله تأکید می شود که ویژگی مهم دیگر ارکان مقیاس برابری این است که این سه مجموعه اقدامات به صورت متوالی و به دنبال هم صورت نمی گیرد. در مقیاس برابری، اقدامات مربوط به ارکان باید به صورت همزمان و متأثر از یکدیگر انجام شود.همچنین در اصلاحات سازمانی، مقیاس برابری، نه به عنوان مجموعه ای از فعالیت های سازمان، و نه براساس مجموعه مشخصی از فعالیت ها، بلکه براساس روابط پویای فعالیت های مربوط به ارکان تعریف می شود. بدین ترتیب، تیم مقیاس برابری عموما باید از سازمان ها و گروه های مختلف تشکیل شده باشد.در انتهای مقاله نیز تصریح می گردد که هرچند رویکردها و ابزارهای مختلفی برای توانمندسازی جامعه وجود دارد، اما نسخه خاصی در دست نیست. توانمندسازی جامعه، نیازمند تعهد، دانش و آگاهی دقیق از شرایط و زمینه های اجتماعی- فرهنگی است که فقرا و محرومان در آن زندگی می کنند. افزون بر این، توانمندسازی- در بهترین شرایط- فرایندی دوطرفه است که ممکن است آحاد جامعه و صاحبنظران، به تنهایی موفق نباشند، اما هر دو با درایت و به طور مؤثر ادغام می شوند تا تغییرات مثبت و مقدماتی لازم برای برابری را ایجاد کنند.
ملخص الجهاز:
"-کدام یک از گروههای اجتماعی زیر میتواند شریک بالقوه و مدافع برابری در سلامت باشد:سازمانهای مذهبی،اتحادیههای تجاری،تشکلهای زنان یا مؤسسات دانشگاهی؟ -آیا مطبوعات یا رسانههای آزاد وجود دارند؟این رسانهها از وضعیت مستمندان و گروههای محروم چقدر مطلع هستند و با آنها همدردی میکنند؟آیا مدافع ایجاد دولتی عادل و پاسخگو هستند؟دراین صورت،آیا میتوانند در فعالیتهای مقیاس برابری مشارکت کنند؟ محیط اقتصاد کلان و سیاست عمومی:این پرسشها در تعیین روابط بین نابرابری در سلامت، سیاست عمومی و اقتصادی و همچنین توصیههای آگاهانه برای کاهش نابرابری مفید است: -مقیاس برابری در کدام وضعیت درامدی(پایین،متوسط یا بالا)عمل میکند؟ثبات و رشد اقتصادی کشور چگونه است؟چه نسبتی از کل مخارج دولت برای بازپرداخت دیون صرف میشود؟آیا آن بازپرداختها ظرفیت دولت در تقویت خدمات بخش اجتماعی،بویژه خدمات مربوط به فقرا و محرومان را تضعیف نمیکند؟ -مبانی نظری-عقیدتی سیاست عمومی و سیاست اقتصادی دولت چیست؟برابری تا چه حد در سیاست عمومی به عنوان هدفی اصلی مطرح است و تا چه حد سیاست عمومی و اقتصادی باید با صراحت و به صورت علنی از دیدگاه برابری به چالش و نقد کشیده شود؟برای مثال،سیاستهای بخش عمومی و اقتصاد کلان تا چه حد به بازارها و خصوصیسازی بدون منافع قابلتوجه برای مستمندان و محرومان اهمیت میدهد؟تا چه اندازه از دولت رفاه پشتیبانی میشود؟ -آیا سیاستهای بازرگانی بینالمللی،تحریمها،یا یارانههای حمایتی سایر دولتها توسعه اقتصادی و انسانی را تضعیف میکند،یا نقش مستقیمی در بدترکردن نابرابریها در سلامت دارد؟آیا کارتلهای دارویی یا انحصارها،توانایی دولت را در تضمین دسترسی همگانی به داروهای اساسی تحت تأثیر قرار میدهد؟آیا بازار خصوصی خدمات بهداشتی-درمانی یا تجهیزات،مخارج مربوط به بهبود برابری در بخش بهداشت-درمان را تضعیف میکند؟تا چه حد قوانین مالکیت معنوی تدارک نیازهای بهداشتی-درمانی اساسی را تحتتأثیر قرار میدهد؟ نظام بهداشتی-درمانی:آیا نظام بهداشتی-درمانی برابرنگر است؟چه اطلاعاتی وجود دارد که وضعیت برابری را در سلامت نشان دهد؟اغلب،مقدار زیادی از اطلاعات مورداستفاده قرار نمیگیرد."