ملخص الجهاز:
"1. اصالت وجود اصالت وجود گاه در لابهلای سخنان و آثار فیلسوفان ماقبل صدرایی نیز دیده میشود؛ اما نکتة مهم این است که صدرا آن را به مثابة نقطة عزیمت خود برای حل بسیاری از مشکلات و مباحث فلسفی و غیرفلسفی قرار داد و همچون مبنای دیگر مسائل فلسفة خود طرح کرد.
35 تحقق خارجی اشیا به هستی است؛ اما ذهن انتزاعی آدمی، تنها به ماهیات آنها مینگرد و از راه ماهیات با جهان آشنا میشود از اینرو، وجود را - که مفهوم مشترک همة حقایق است - در نظر نمیگیرد.
» 38 همچنین مینویسد: «وجود نه جنس دارد و نه فصل و نه ماهیت» 39 نیز میگوید: وجود در ذات خود جوهر یا کیف یا عرضی دیگر نیست، زیرا کلی نیست؛ بلکه هستیها هویتهای عینی متشخص به ذاتاند و تحت هیچ مفهوم کلی ذاتی مانند جنس یا نوع نمیگنجند.
52 نکتة مهم تاریخی این است که مفهوم اصالت وجود، بساطت وجود و وحدت وجود، نخست در آثار محییالدین و عرفا مطرح شده است؛ 53 اما صدرا با توسل به شیوة تحلیل فلسفی، این مباحث را به جامة استدلالی درآورده و با شیوهای برهانی به جهان فلسفه کشانده و در چارچوب عقلانیت فلسفی خود قرار داده است.
صدرا در جای دیگر میگوید که پیش از کشف اصالت وجود، خود به شدت به اصالت ماهیت معتقد بوده است: «من پیشتر از اعتباریت وجود و تأصل ماهیت به شدت دفاع میکردم، تا این که خداوند مرا هدایت کرد و کشفی روشن برایم پدید آمد که مسئله عکس این است و وجودات حقایق واقعی و اصیل در جهان عیناند."