ملخص الجهاز:
"اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران جوان را اساتیددانشگاه تشکیل میدهند و در عین حال که تعدادشانبسیار بیشتر از روشنفکران قدیمی است ولی از آنجایی کهپروفسورها با ادبیات مردمی آشنا نیستند،از دید افرادخارج از جامعه آکادمیک مخفی مانده و بیشتر کتب ومقالات آنان برای همکاران متخصص منتشر میشود.
به عنوان مثال و برای روشن شدن بحث به بررسیسیر فلسفه عمومی آمریکا از ویلیام جیمز تا جان دیویمیپردازیم:روند تحولات را در این دوره به راحتیمیتوانیم ترسیم کنیم،ولی پس از آن با خلاء کاملی روبروهستیم؛انگار که همه چیز بخار شده و به هوا رفته است واز جانشینان جان دیوی یعنی فلاسفه جوانتری که با زبانعموم به بررسی مسائل عمومی بپردازند،چیزی در دستنیست.
البته در بررسی حجم فراوانی از کارنمیتوان آن را به عنوان درجۀ پست ارزیابی نمود و واقعمسئله این نیست،بلکه موضوع چیز دیگری است و آناینکه از سویی میتوان افرادی مانند پل بارن و دوستشپل سوئیزی را مشاهده کرد که کارهای مارکسیستی باطبیعتی عمومی را ارائه میدهند و به دلیل روانی ادبیاتآن،مورد توجه گستردهای نیز قرار میگیرند و از طرفدیگر تعداد زیادی از مارکسیستهای تربیت شده که جایآنان را گرفتهاند،ولی پس از گذشت دههها از انتشاراقتصاد سیاسی رشد توسط پل بارن و یا کار مشترک او وسوئیزی تحت عنوان سرمایه انحصاری،به سختیمیتوان متنی را در سطح آنان مشاهده نمود.
اگر موارد فوق جریانات کلی زندگی فرهنگی آمریکامحسوب شوند،مواردی نیز وجود دارد که برخلاف آنعمل میشود ولی آنچه که بدیهی است آن است که نوعخاصی از روشنفکر مستقل در حال از بین رفتن است وهیچ جایگزینی باری روشنفکران نیویورکی که زمانی درحول محور پارتیزان ریویو گرد آمده بودند و یا به جایبارن و سوئیزی؛ادموند ویلسون،لوئیس مامفورد،جینیجاکویز،میرایت میلز و بسیاری دیگر وجود ندارد."