ملخص الجهاز:
"معنای معیاری،از آن جهت کهنوینگری همچون امری در نظر گرفتهمیشود که بنا بر ذات و ماهیت خود برآنچه پیش از آن بوده است،برتری دارد وچون متقابل با نوین بودن عقبافتاده بودناست،ملاحظه کردن این امر کهعقبافتادگی نیز چیزی برای گفتن از خوددارد،دشوار است.
قطعا نمیتوان گفت که همۀ جنبههایاین فرآیند انتزاع به صورت کامل فهمیدهشده،هرچند همۀ آنها«از لحاظ اختیاریدر دسترس»و با روشهای علوماجتماعی قابل مطالعه است(در اینجا بایدبه کتاب«ذهن بیخانمان-نوینگری وخودآگاهی»14اشاره کنم که در آن بریژیتبرژه و هانز فرید و خود من سخت در آنکوشیدهایم که روش جامعهشناسی معرفترا دربارۀ این مسئله تطبیق کنیم).
در عمل و از جنبۀ سیاسی،بار دیگراین سؤال به صورت فریبندهای سادهمینماید؛با در نظر گرفتن اینکه انسان نوینناگزیر باید در ساختهایی15انتزاعی(بالخاصه آنها که از فنآوری ودیوانسالاری فراهم آمده)زندگی کند،چگونه ممکن است در اجتماع جایی برایعینی بودن وسیع حیات بشری وجودداشته باشد؟بار دیگر باید بگوییم که دامنۀاین سؤال چندان گسترده است که ازساختن نظم و ترتیب سیاسی تا راه و رسمهمبستری زن و مرد همه را فرا میگیرد واجازه میخواهم که در این جا به یک امرمورد خلاف اشاره کنم؛برخلاف آنچهشایع است،پاسخ دادن به این پرسش و حلمسئله تنها با نقد سرمایهداری ممکننیست.
صورتسادۀ مسئله این است که:چگونه و در کدامیک از صحنههای زندگی اجتماعی ممکناست کار بدون ساعت و گاهشمار انجامشود؟ قسمت سیاسی چنین نقدی باید قبل ازهر چیز،در این بحث کند که هر طرح یابرنامۀ درازمدت که بر پایۀ یک آیندۀ ادعاییبنا شده،چه زیانهایی برای بشر دارد."