خلاصة:
تکنیک «تحلیل کیفی تطبیقی» که مبتنی بر «جبر بولی» یا بسط بولی منطق مقایسه اسمی استوارت میل است، روش شناسی ضمنی و تلویحی تحقیقات تطبیقی- تاریخی است. با استفاده از این تکنیک تحلیل گران می توانند به وارسی ترکیب های متفاوت از تبیین کننده ها، به مثابه علل یک نتیجه (معلول) واحد بپردازند. تکنیک جبر بولی در تحلیل تطبیقی- تاریخی نیز ابزاری سودمند برای تحلیل مجموعه داده هایی با N متوسط(10 تا 50 مورد) است. در مقاله حاضر، ابتدا، ویژگی های اصلی جبر بولی برای استفاده از تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی در علوم اجتماعی توصیف شده است. سپس، کاربرد تحلیل بولی یا تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی توسط جان فوران در تحلیل تطبیقی انقلاب ایران تشریح شده است. فوران به عنوان مهم ترین پژوهشگر تطبیقی انقلاب ایران در سه اثر خویش برای پاسخ به پرسش های مختلفی از جبر بولی یا تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی استفاده نموده است که در این مقاله تلاش گردیده نتایج هر سه مطالعه وی از حیث روش شناسی بولی، مورد کنکاش و وارسی تفصیلی قرار گیرد.
ملخص الجهاز:
فوران به عنوان مهمترین پژوهشگر تطبیقی انقلاب ایران در سه اثر خویش برای پاسخ به پرسشهای مختلفی از جبر بولی با تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی استفاده نموده است که در این مقاله تلاش گردیده نتایج هر سه مطالعۀ وی از حیث روششناسی بولی،مورد کنکاش و وارسی تفصیلی قرار گیرد.
رگین در فصل ششم اثر مزبور،ضمن ارائۀ ویژگیهای اصلی جبر بولی مدعی شد که شناخت این ویژگیها برای استفاده از تکنیک تحلیل تطبیقی کیفی در علوم اجتماعی ضروری است.
به نظر می سد در مورد تحلیل فوران نیز طرح تحلیلی با منطق جبر بولی بکار گرفته شده است نه پیروی از مقتضیات روش حذفی اختلاف میل.
فوران،برای تعیین ترکیب علّی در تبیین انقلابهای اجتماعی موفق،نافرجام و نبود انقلاب در کشورهای جهان سوم،نتایج مطالعۀ تاریخی خود را برای شناخت وجود یا عدم عوامل تبیینی ذکر شده در هر مورد تحت مطالعۀ خویش در قالب جدول 5 نمایش داده است.
معادلۀ بولی الگوی انقلابهای اجتماعی نافرجام نیز در هریک از موردهای مزبور به شرح زیر است(همان،326): السالوادور 92-1979 eDCBA گواتمالا،دهههای 80-1960 eDCBA پرو،دهههای 80 و 90 eDCbA فیلیپین،دهۀ 1980 eDCbA براساس رویۀ کمینهسازی در جبر بولی،چون عامل علّی«دولت سرکوبگر،انحصارگرا و متکی به شخص»در جهار مورد مذکور،هم حضور و هم غیاب داشته است،حذف میشود و به این ترتیب،معادلۀ eDCA جامع چهارم نمونۀ ذکر شده است.
در نهایت،فوران از تحلیلهای بولی ذکر شده نتیجه گرفت که برای تکوین و به ویژه موفقیت یک انقلاب اجتماعی لازم است که کلیۀ پنج عامل مذکور حضور داشته باشد.