خلاصة:
پس از ورود اسلام به ایران، اعراب در شهرهای زیادی به ویژه در خراسان اسکان یافته و به صورتی مسالمتآمیز با بومیان زندگی میکردند. موضوع ارتباط آنان با هم، نهایتا منجر به ازدواجهایی بین دو گروه شد. دیدگاه دین اسلام در ارتباط با ازدواج نژادهای مختلف با دید ایرانیان و اعراب یکسان نبود. تحلیل ارتباط و انس اعراب اسکان یافته در خراسان با بومیان آن ناحیه و روند فراز و نشیبها و تبعات آن موضوع این مقاله است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی میباشد. با اینکه دین اسلام و سیره پیامبر(ص) تعصب و برتری طلبی نژادی را محکوم مینمود اعراب فاتح در ابتدا دید خوبی نسبت به ازدواج با بومیان بویژه زن دادن به آنان نبودند، ولی تدریجا این حس حداقل در بین گروههایی از آنان کم رنگ گردید به خصوص که اعراب نمیتوانستند جدا از بومیان به زندگی خود ادامه دهند و آموزههای دینیشان نیز خلاف تعصبات قبیلهای بود و سابقه تمدنی ضعیف تری از مغلوبین داشتند و آن را انکار هم نمیکردند. بر اثر ازدواجها بین عرب و عجم دو رگههایی که بعضا شخصیتهایی مهم هم در بین آنان بود، پیدا شدند.
ملخص الجهاز:
"ب)حساسیتها نسبت به ازدواج با غیر عرب در بین اعراب با توجه به آموزههای دین اسلام که نظام طبقاتی را نفی مینمود و سیره عملی پیامبر هم در همین راستا بود و اعراب اسکان یافته در محلاتی جدا از بومیان نبودند و بویژه این موضوع که اعراب سابقه حکومت و تمدنی قوی نداشتند و در موارد زیادی خلفا از آمیزش نژادها حمایت مینمودند، تدریجا آمیختگیهایی بین عرب و عجم ایجاد شد.
بعضی از شخصیتهای علمی قرنهای بعد نسبشان به لحاظ پدر و مادر عرب و عجم بود و خود در نوشتههایشان اشاره به این آمیختگی اجدادشان در عهد اموی داشتند که از جمله آنها میتوان به عمر بن احمد بن عثمان اشاره نمود (خطیب بغدادی، 1417، ج12: 264).
خلفایی مثل سلیمان و یا عمر دوم (ابن عبدالعزیز) که به فکر تحول و اصلاح وضع حکومت اموی در خراسان بودند، احتمالا میدانستند که جامعه اسلامی به ویژه خراسان از ابتدای ورود اسلام تا زمان آنها تغییر کلی یافته و یک طبقه از افراد، در نتیجهی آمیزش توده عرب و ایرانی به وجود آمده است.
غیر از بزرگان سرشناس عرب مثل عباسیان که خود را اهل بیت(ع) پیامبر مینامیدند و جدای از دوره اول حکومت اموی که اعراب جدا از بومیان زندگی میکردند، تدریجا حساسیتهای اعراب نسبت به ازدواج با بومیان فروکش کرد و ازدواجهایی بین آنان صورت گرفت.
در اواخر عهد اموی نصر بن سیار برای تحکیم روابط با بومیان ایرانی با دختر یکی از دهقانان مهتر خراسانی ازدواج نمود (نرشخی، 1363: 83) و با پدر زنش درباره امور مربوط به حکومت خراسان مشورت هم مینمود."