خلاصة:
مقاله تحقیقی حاضر با هدف بررسی تصویر ترسیم شده از زن در ده فیلم نخبه گرا و
عامه پسند دهه هفتاد سینمای ایران و همچنیی موضیوعام محیرد شیده در ارتبیا بیا
مشخصه های اجتماعی و رفتاری زن در آثار سینماگران ایرانی انجام یافته است. مقاله در
چارچوب روش های کیفی تحلیل محتوا قرار دارد که از مفاهیم و شاخص های مرسیوم
در محالعام گفتمانی و جامعه شناختی بهره می جوید. در نمونه گیری پیووه از شییوه
هدفمند استفاده شده است که اصلی تری شیوه نمونه گیری در روش تحلیل گفتمانی به
حساب می آید و پنج فیلم از میان فیلم های نخب هگرا )سارا، گبیه ، عیرو آتی ، زینیت،
بچه های آسمان( و پنج فیلم از میان فیلم های عامه پسند )نرگس، عاشیقانه، میی خیواهم
زنده بمانم، قرمز، سگ کشی( انتخاب شده و با هم مقایسه می شوند. فیلم عامیه پسیند و
فیلم نخبه گرا را می توان با توجیه بیه بررسیی و ارزییابی بافیت مخیا بی و خرییدارانم « فیلم های مختلف تعیی نمود. فیل مهای عام هپسند آثاری هسیتند کیه بیه وسییله
و مخصوصا گروههای متوسط و پایینی آن مورد استفاده قرار می گیرنید و قاعیدتا » مردم
باید پرفروش نیز باشند والا عامه پسند محسوب نخواهد شد. از ای رو شاخص فیروش
به مثابه مناسب تری شاخص برای فیلم های عامه پسند و مورد اقبال عموم مردم انتخیاب
شده است. فیلم های نخبه گرا که آن را به سلیقه بالا و اقشار فرهنگی با سحح تحصیلام
بالا می توان ربط داد، تعریف شده است. از ای رو فییلم هیایی کیه بیالاتری جیوایز در
جشنواره های معتبر جهانی را کسب کرده اند به عنوان فیلم نخب هگرا انتخیاب میی کنییم .
جوایز مذکور شاخص ارزش بالای هنری اسیت کیه اصیلی تیری مشخصیی ییی فییلم
نخب هگرا محسوب شود.
مقاله چنی نتیجه می گیرد که تفاوتی واضح بی نحوه به نمای گذاشیت فییلم هیای
عامه پسند و نخبه گرای نمونیه تحقیی ، قابیل مشیاهده اسیت . در واقی تفیاوم نگیر ش
سازندگان فیلم های عامه پسند و نخبه گرا در به نمای گذاشت شخصیت های داستانی به
حدی است که با ا مینان می توان گفت یی گسست گفتمانی و جهان داستانی بی ایی
فیلمها وجود دارد.
ملخص الجهاز:
یعنی آنکه کالای فرهنگی عامه پسند شاید در آغاز به واقعیت هـای ملمـوس اجتمـاعی اشاره ای داشته باشد، اما بلافاصله با ایجاد حوادث خیـره کننـده و گـاه متـافیزیکی بـه مخاطب اجازه می دهد تا با احساس هویت مشـترک بـا قهرمانـان خوشـبخت مـتن ، در رؤیا غرق شده و انرژی لازم برای تحمل وضع موجود را به دسـت آورد؛ وضـعیتی کـه قدرت تغییر آن را با توجه به نمودار واقعیت اجتماعی ندارد.
در حالی که ٣٣% از شخصیت های مونث منفی داسـتانی کم سواد یا بیسواد هستند، ٨٠% از زنان مثبت داستانی دارای تحصـیلات دیـپلم و عـالی هستند و به طور کلی میتوان نتیجه گرفت ٨٠% از زنـان مثبـت داسـتانی در فـیلم هـای عامه پسند تحصیل کرده هستند.
پاسخ به این سؤال را میتوان چنین تحلیـل کـرد کـه هـر چه تعداد زنانی که استقلال اقتصادی آنها به تصویر کشیده شده ، در فیلم های عامه پسـند و نخبه گرای ایرانی بیشتر باشد، از نظر فرهنگی و اجتماعی قدرت و آزادی این زنان در مناسبات خانوادگی و اجتماعی، از سوی متن ، بیشتر به تصـویر کشـیده شـده اسـت .
B. Nichols), London Indiana university press.