خلاصة:
دل آدمی که حقیقت وجودی اوست، هرگاه با خلق و خوی ناپسند چون جاه طلبی و ریاست جویی، عجب، خودبینی، غرور، تکبّر و ریا و... آلوده گردد، صفای خود را از دست داده و از مقصود اصلی خود که مشاهدهی جمال محبوب است باز میماند. ضروری است که با نور دین و علم و ایمان و با عنایت و فضل و احسان الهی و با شراب عشق و محبّت که در داروخانهی عارفان و طبیبان الهی محقّق است، علاج و درمان یابد. این مقاله کوششی است به روش توصیفی دربیان علل پیدایش اوصاف نکوهیدهی اخلاقی، نسخههای شفابخش عرفانی و حصول ملکات فاضلهی انسانی، با تکیه بر کیمیای سعادت غزّالی و مثنوی مولوی. نتایج حاصله تاثیر مثبت آن را به خوبی نشان می دهد.
ملخص الجهاز:
"( غزالی،544:1352-542) البته مولانا درمواردی حرص رامورد ستایش وتمجید بسیار قرار داده است،چنانچه از زبان دقوقی (عارف وارسته)، حرص وآزمندی در طریق عشق الهی را مایهی مباهات و سر افرازی میداند و لذا حرص و علاقهی مردان خدا در جهت کمال یابی و عشق است واز جوان مردی ناشی میشود، اما حرص و علاقهی فرومایگان متمایل به امور پست دنیوی ومایهی ننگ و پژمردگی است: حرص اندر عشق تو فخر است و جاه حـــرص مردان از ره پیشـــی بود آن یکی حرص از کمال مردی است حـــرص اندر غیـــر تو ننگ و تبـــاه در مخنث حــــرص، ســـوی پس رود وآن دگر حـرص افتضاح و سردی است (مثنوی،3/1955و1958-1957 ) نکوهش بخل ودرمان آن بخل آفتی عظیم است در راه دین و خلقی نکوهیده و خصلتی ناپسندیده و تا، بنده بدان گرفتار باشد از رستگاری دور است و «بخیل را سر کیسه بسته باشد و دست وی از عطا دادن بسته و درهای بهشت بسته بر وی.
مقام و مال نیز به همین سبب با اهل تکبر دوستی و سازگاری دارد: این تکبر از نتیجــهی پوست ست جان و مال آن کبر از آن دوست ست (مثنوی،5/1940) امام محمد غزالی عواملی چون علم عالمان، زهدزاهدان وعبادت عابدان، اصل و نسب، توانگری به مال و نعمت را از اسباب کبر برشمرده است و برای درمان آن معجونی از علم و عمل را توصیه می نماید: علمی آن است که حق تعالی را بشناسد تا بداند که کبر و عظمت جز او را شایسته نیست و خود را بشناسد که از وی حقیرتر وذلیل ترنیست و عملی آن است که راه متواضعان در پیش گیرد در همهی احوال و افعال."