خلاصة:
هدف کلی از این پژوهش بررسی چگونگی استفاده معلمان از مهارت های ارتباطی در برخورد با دانش آموزان و رابطه آن با درصد قبولی دانش آموزان می باشد. نمونه آماری این پژوهش، 79 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران و 67 نفـر از معلمان آن ها در سال تحصیلـی 88-1387 می باشد که به روش تصادفی چند مرحله ای انتخـاب شده اند. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشـی استفاده شده است و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته ای است که بر اساس مهارت های ارتباطی برگرفته از ویژگی های اثربخشی ارتباطات میان-فردی (گشودگـی، همدلـی، حمایتگـری، مثبت گـرایی و تساوی)، تنظیم شده است و شامل 49 عبارت می باشد. اعتبار پرسشنامه بر پایه آلفای کرونباخ برابر 959/0 به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از جدول فراوانی، آزمون تفاوت میانگین برای دو گروه مستقل، آزمون همبستگی، و جدول توافقی، تحت نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین نظر معلمان و دانش آموزان در مورد استفاده معلمان از مهارت های ارتباطی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین معلمان زن نسبت به معلمان مرد در استفاده از مهارت های ارتباطی به نحو بهتری عمل می کنند و درصد قبولی دخترها نسبت به پسرها بالاتر است. همچنیـن بین استفـاده معلمـان از مهـارت های ارتباطی و درصد قبولی دانش آموزان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
ملخص الجهاز:
به عنوان مثال وقتي معلمان خود را دوست ميداشتيـم يا به آن ها عشق ميورزيـديـم ، در خواندن درس هايشان سعي و تلاش بيشتري 1- Van Petegem 2- Kenneth & Ben 3- Khine & Atputhasamy 4- Cazden ميکرديم و بيشتر يادميگرفتيم (زندي، ١٣٨٢).
يافته هاي پژوهش نشان داده است که بين فهم و درک دانش آموزان پسر و دختر از رفتار ارتباطي معلمان در کلاس ، تفاوت معنادار وجود دارد که اغلب ، تفاوت ها در متغير حمايت غير کلامي ميباشد.
يافته هاي پژوهش نشان داده است که تفاوت هاي مهمي بين دريافت هاي معلمان و دانش آموزان از رفتار ميان فردي معلمان وجود دارد، به طوري که نمراتي که معلمان در مورد رفتـارهاي رهبري، کمک رسان بودن ،دوستـانه بودن ودرک کردن ،به خودشـان داده بودند از 1- Muijs & Reynolds 2- Cirillo & Herbel-Eisenmann 3- Teacher Communication Behavior Questionnaire 4- Wubbels 5- Questionnaire on Teacher Interaction نمراتـي که دانش آموزان به آن ها داده بودند، بالاتر بود.
هدف اصلي از انجام اين پژوهش بررسي اين موضوع است که آيا بين شخصيت معلم رسمي، رفتار ميان فردي تجربه شده توسط معلم در کلاس هاي درس و راهي که معلم خوب بودن خودش را ميفهمد،ارتباطي وجود دارد.
يافته هاي پژوهش نشان داده است که درمـورد رفتار ميان فردي معلم ـ دانش آموز، وابستگي مثبت بيشتري بين شخصيت معلم و درک از خود او نسبت به شخصيت معلم و درک دانش آموزان وجود دارد.
در پژوهش مشابهي که خين و آتپوتاسامي (٢٠٠٥) انجام داده اند، مشخص شده است که ميان درک معلمان از خود و درک دانش آموزان از رفتار ميان فردي معلم در کلاس تفاوت معناداري وجود دارد.